توضیحات اجمالی بخشها:
پرداختن به مقوله اعتقادات که پايه و اساس دين را تشکيل مي دهد، ضرورتي اجتناب ناپذير است. از ميان اين اصول، توحيد و معرفت نسبت به يگانگي حق تعالي اهميت ويژه اي دارد. تاکنون به صورت ويژه درباره اصول عقايد، نرم افزار دانشنامه اي توليد نشده است. بدين منظور اولين نرم افزار از سلسله نرم افزارهاي تخصصي اعتقادي در دستور کار توليد قرار گرفت. اين نرم افزار در سه بخش عمومي، سطح عموم مردم و دانش آموزان دبيرستاني، بخش تخصصي در سطح دانشجويان دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد غير الهيات و طلاب پايه هاي ششم تا دهم حوزه علميه و بخش پژوهش ويژه دانشجويان ارشد الهيات و دکتراي ديگر رشته ها و طلاب سطح سه و چهار حوزه هاي علميه طراحي و آماده شده است. اين مرکز بر آن است با استفاده از يک گروه علمي که متشکل از طلاب ممتاز حوزه علميه قم و اصفهان مي باشند به اين کار ادامه دهد و نرم افزارهاي نبوت، امامت و معاد را به همين صورت توليد کند.
وصیت فاطمه (1)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه و فاطم قد اوصت بان لا یصلیا++ علیها و ان لا یدنوا من رجا القبر(1) علیا و مقدادا و ان یخرجوا بها++ رویدا بلیل فی سکوت و فی ستر(2) انها اسرع اهلی میته++ و لحاقا بی، فلا تکثر جزع(3) فمضی و اتبعته والها++ بعد غیض جرعته و وجع(4) 1) فاطمه، علی و مقداد را وصیت کرد که شب هنگام با
میراث فاطمه
زمان مطالعه: < 1 دقیقه منعتم تراثی ابنتی لا ابالکم++ فلم انتم آباءکم قد ورثتم(1) و قلتم نبی لا تراث لولده++ اللاجنبی الارث فیما زعمتم(2) فهذا سلیمان لداود وارث++ و یحیی لزکریا فلم ذا منعتم(3) 1) حالی که خود از پدرانتان میراث میبرید، چرا میراث مرا از دخترم میبرید. 2) گفتید پیمبر برای فرزندان خود ارث نمیگذارد، بگمان شما بیگانه حق بردن ارث دارد؟. 3)
حبیبهی داور
زمان مطالعه: 2 دقیقه یا علی ای ابن عم خوش خصال++ فاطمه را ساز به شفقت حلال سیر شدم دیگر از این زندگی++ مرگ بود بهتر از این زندگی قامتم از بار الم شد کمان++ گلشن عمر دل من شد خزان مرغ دل افتاده به دام فراق++ روز جدائی شد و شام فراق شکوه ز امت به پدر میبرم++ سوی پدر دیدهی تر میبرم
خانهی زهرا در بهشت
زمان مطالعه: 2 دقیقه چنین گفت آدم علیهالسلام++ که شد باغ رضوان مقیمش مقام که با روی صافی و با رای صاف++ ز هر جانبی مینمودم طواف یکی خانه در چشمم آمد ز دور++ برونش منور ز خوبی و نور ز تابش گرفته رخ مه نقاب++ ز نورش منور رخ آفتاب کسی خواستم تا بپرسم بسی++ بسی بنگریدم ندیدم کسی سوی آسمان کردم آنگه
زندهی محبت
زمان مطالعه: < 1 دقیقه پس از ثنای جمیل مهیمن ذوالمن++ ز ابتدای فطن تا به انتهای زمن به پنج فرق بود افتخار و نازش من++ که روز حشر بدان پنج تن رسانم تن محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن++ کسی که آلعبا را به طوع بنده بود++ دلش به نور محبت همیشه زنده بود چو برگ شاخ حیاتم ز بیخ کنده بود++
پردهنشین عصمت
زمان مطالعه: < 1 دقیقه چون رفت برون یوسف ازین گلشن مینا++ از دامن او ریخت شفق اشک زلیخا دیباچه سیه کرد شب از فرقت خورشید++ چون وامق دلسوخته بی طلعت عذرا از هر طرفی بوم سیه بوم، غریوان++ از زمزمه بسته نفس مرغ خوشآوا زهره جگری ساخته پیراهن گلریز++ دل سوخته از داغ دل حضرت زهرا آن در گرانمایه که بد گوهر پاکش++ در