امیدواری به فرد و جامعه اطمینان میبخشد.
آرامش خاطر میدهد.
و موتور محرّک جامعه به شمار میآید.
انسانها. بلکه همه موجودات هستی در نظام آفرینش، و تداوم دهندگان یک نهضت موفّق، با نعمت اُمید و روح امیدواری زندهاند، و مشکلات را در آرزوی اهداف ارزنده تکاملی تحمّل مینمایند و با انواع بلاها و مصیبتها از حرکت و تلاش بازنمیایستند.
اگر فردی، جامعهای امیدوار باشد، مقاومت میکند و تا آخرین قطره خون مبارزه را ادامه میدهد و تلخیها را شیرین و سختیها را به جان میخرد.
از این رو پیامبران الهی و رهبران معصوم (ع) مردم را یا با وعدههای قرآن. در رابطه با نعمتها و ارزشهای اُخروی دلشاد میکردند.
و قانونمندی نظام و پیروزیهای دنیا را با دخالت امدادهای الهی تذکّر میدادند.
که با توجّه به وعدههای بحق پیکِ وحی، به انجام وظیفه الهی، اجتماعی، انسانی خویش موفّق گردند.
و میبینیم که امّت اسلامی با کمی امکانات و نفرات.
با آموزشهای حکیمانه و مدبّرانه رسول خدا (ص).
با ایمان و روح امیدواری و استقامت.
و توجّه به مقامات و درجات اُخروی.
به تمام مشکلات سیاسی، نظامی، اتقصادی غلبه کردند و انواع تهاجمات را از احزاب همپیمان گرفته تا قبائل پر جمعیّت آن روز، دفع نمودند که حضرت زهرا (علیهاالسلام) به پیروزی این دوران اشاره میفرماید:
فَبَلّغَ بِالرّسالَة، صادِعاً بِالنّذارَةِ «رسالت خود را رسانید و سر آغاز نبوت را به انذار آغاز کرد».
مائلاً عَلی مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ «راه خود را از پرتگاه مشرکان گردانید».
صارِباً ثَبجَهُم، آخِذاً بِاَکْظامِهِمْ «شمشیر بر فرق آنان نواخت گلوگاه آنان را گرفته و فشرد».
داعِیاً اِلی سَبیلِ رَبّهِ بِالْحِکْمَةِ وَالْمُوعِظَةِ الحَسَنَةِ «و با زبان حکمت و موعظه حسنه آنان را به راه خدا دعوت کرد».
یَکْسِرُ الاَصْنامَ «بتها را درهم میشکست».
وَ یَنْکُتُ الْهامَ «سر سروران را منکوب میکرد».
حَتّی اِنْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلّوُا الدّبُرِ «تا جمعشان منهزم شده، از میدان گریختند».
حَتّی تَفّریّ اللّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ «تا صبح صادق از زیر پرده شب بدر آمد».
وَ اَسْفَرَ الحَقّ عَنْ مَحْضِهِ «و چهره حق از نقاب بیرون آمد و حق خالص جلوهگر شد».
وَ نَطَقَ زَعیمُ الدّینِ «زمامدار دین به نطق درآمد».
وَ خُرِسَتْ شَقاشِقُ الشّیاطینِ «عربدههای شیاطین خاموش شد و آنان لال
شدند».
وَ طاحٌ وَ شیظُ النِّفاقِ «خار نفاق از راه برداشته شد».
وَانْحَلّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَالشّقاقِ «گرههای کفر و شقاق از هم گشوده شده».
وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْاِخْلاصِ «و دهانهای شما به کلمه اخلاص باز شد».
فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ «در میان گروهی که سپیدرو و شکم به پشت چسبیده بودند».
وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ «و شما بر کناره پرتگاهی از آتش بودید».
مُذْقَةَ الشّارِبِ، و نُهْزَةَ الطّامِع «و مانند جرعهای آب بودید (که به سادگی شما را میتوانستند بنوشند) و آنقدر ضعیف بودید که هر کس طمع به چیزی داشت به سراغتان میآمد.
وَ قُبْسَةً الْعَجْلانِ «و آتش زنهای بودید که بلافاصله خاموش میشد و نمیتوانست جائی را روشن و گرم کند».
وَ مَوْطِی الاَقْدام «و لگدکوب شده روندگان و قدمها».
تَشْرَبُونَ الطّرْقَ، وَ تَفْتاتُونَ الْقِد وَالوَرَقَ «آب جادهها را میآشامیدید، از پوست حیوانات و برگ درختان غذا میگرفتید».
اَذِلّةً خاسِئینَ «ذلیل شده و در کارها درمانده بودید».
تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطّکُمُ النّاسُ مِنْ حُوْلِکُم «میترسیدید که مردمان اطرافتان شما را بربایند».
فَاَنْقَذَکُمُ اللّهُ تَعالی بِمُحّمَدٍ (ص) «تا خدای تعالی به دست محمّد (ص) شما را نجاتتان داد».
بَعْدَ اللّتَیّا وَالّتی «بعد از چنین و چنان (بعد از حوادث زیادی که بر سر حضرت محمّد (ص) آمد).
بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ «بعد از آنکه بلاهائی از دست مردمان کشید».
وَ ذُؤبانِ الْعَرَبِ «و از گرگهای عرب».
و مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ «و از سرکشان اهل کتاب».
کُلّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأهَا اللّهُ «هرگاه که آتش جنگ برافروختند خدا خاموشش فرمود».
و در تداوم نهضتهای اسلامی مینگریم که مردم با روح امیدواری به پیروزی اسلام و تحقّق احکام دین نائل آمدند.
و با امید به شهادت و مقامات اُخروی در نهضت تنباکو، در برابر یورش نظامیان شاه ایستادند.
و با اطمینان و جاذبه ایمان، نهضت ملّی شدن نفت را تحقق بخشیدند.
و با دست خالی در انقلاب اسلامی ایران در برابر شرق و غرب و انواع تهاجمات درونی و بیرونی، پنهان و آشکار، مقاومت نمودند.