برخی دیگر از طرفداران نهضتها قدرتطلبند.
میگویند:
اگر حکومت و قدرت ما تأمین شود در صحنه باقی میمانیم.
و اگر بناست از حکومت و قدرت محروم شویم، کناره میگیریم.
سکوت میکنیم.
و یا مانند طلحه و زبیر با دست خود ارزشهای انقلاب و اسلام را به آتش میکشیم.
این گروه لقمه لذیذی برای دشمنان انقلابند، و هر لحظه در معرض وابستگی و سقوط قرار دارند.
به ظاهر طرفدارند و ادّعای اسلام میکنند امّا اگر به حکومت رسیدند مانند «ولید بن عبدالملک» با قرآن خداحافظی مینمایند.
و برای رسیدن به حکومت دست به هر کاری میزنند.
هوی و هوس.
اغراض سیاسی.
عطش قدرتگرائی.
مهلت هرگونه دفاع از اسلام و آرمان توحیدی را از آنها سلب کرده است.
کاری ندارند که اهلبیت منزوی شدند.
و دختر رسول خدا بین در و دیوار در کنار فرزند شهیدش یاری میطلبد(1)
اگر از آنها کمکی بخواهی میگویند. حکومت کدام سامان را میبخشی؟
در این گروه عمر سعدها بودند که ادّعای اسلام و قرآن و صحابی رسول خدا بودن داشتند امّا در برابر استانداری و ولایت مُلک ری، زانو میزدند و کمر به قتل فرزندان رسول خدا میبستند که: (الملک عقیم).
حضرت زهرا (علیهاالسلام) به مردم ساکت میفرماید:
چرا سکوت کردید؟
آیامیشود باور کرد که در برابر کتاب خدا و آیات روشن آن. راه خدا را نمیتوانید شناسائی نمائید؟
روشن است که آگاهانه صحنه را خالی گذاشتید و منافع و قدرتطلبی خود را اصل قرار دادهاید.
وَ کِتابُ اللّهِ بَیْنَ اَظْهَرَکُمْ «در حالی که کتاب خدا در میان دست و پای شماست».
اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ «مطالبش هویداست».
وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ «و احکامش درخشان است».
وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ «پرچمهای آن نور چشمان را میرباید».
وَ زَواجِرُهُ لائحَةٌ «و زواجر و نواهی آن دمبدم به چشم میآید و درخشان است».
وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ «و اوامرش واضح است».
وَ قَدْ خَلّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُم «ولی آن را پشت سر انداختهاید».
أرْغَبَةٌ عَنْهُ تُریدونَ؟ «آیا بیرغبتی به آن را میطبید».
أمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُونَ؟ «یا حاکمی را به غیر او به حکمیّت میطلبید».
بئس لِلظّالمینَ بَدَلاً «بد بدلی است برای ظالمان حکم مخالف قرآن».
وَ مَنْ یَبْتَغ غَیْرَ الاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یَقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ «و هر کس غیر از اسلام دینی را طلب کند از او پذیرفته نشده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود».
ثُمّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلی رَیْثَ اَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتُها «سپس آنقدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد».
وَ یَسْلَسَ قِیادُها «و کشیدن افسار آن سهل گردد».
ثُمّ اَخَذْتُم تُوروُنَ وَقْدَتَها، وَ تُهَیِّجُونَ جَمْرَتَها «پس آتش گیرهها را افروختهتر میکردید و دامن به آتش میزدید تا آتش را شعلهور کنید».
با توجه به چهار گروه یاد شده، تحلیل حوادث غمبار پس از رسول خدا، به گونه روشنی ممکن و قابل شناساندن است.
اکثر سؤال کنندگان، جامعه رسول خدا (ص) را یک جامعه ایدهآل بیعیب و نقص، و یک مدینه فاضله بهشتگونه میپندارند و همه اقشار و مردم آن روزگاران را چون اباذر و سلمان و عمّار تصوّر میکنند، و سپس با اینگونه از تصوّرات میپرسند.
چرا حوادث ناگوار پدید آمد؟
چگونه میشود باور کرد که اصحاب و یاران رسول خدا (ص) بر سر اهلبیت او آتش و شمشیر ببارند؟.
و حرمت حرم را پاسدار نباشند؟
چهار گروه نامبرده در تمام قبائل و اقشار مدینه از یک اکثریّت قابل توجّهی برخوردار بودند که با سکوت و انزوا و سازش آنان، طرفداران انگشتشمار اسلام ناب محمّدی (ص) و یاران صادق و اندک پیامبر گرامی نتوانستند، حرکت مؤثّری را آغاز نمایند.
و در برابر سیل تهاجمات و یورشهای نظامی و سیاسی مقاومت کنند.
با توجّه به این واقعیتهاست که حضرت زهرا (علیهاالسلام) فریاد میزند و از سکوت و بیتفاوتی اصحاب رسول خدا شکوهها دارد که:
(و تستجیبون لهتاف الشیطان الغویّ)
و بنابر فرموده حضرت اباعبداللّه (ع) «ألا إنّ هؤلاءِ قِد لَزَمُوا طاعَةَ الشّیْطانِ وَ تَرکُوا طاعَةَ الرّحمن (آگاه باشید که این گروه مسلمان نماها به اطاعت از شیطان تن در دادند و پیروی و بندگی خدا را ترک گفتهاند)(2)
و امام صادق (ع) به این حقیقت تلخ (سیر ارتجاعی مردم مدینه) اشاره میفرمایند که:
اِرْتَدَ النّاسَ بَعْدَ النّبِی (ص) إلا ثَلاثَةَ نَفَر، اَلْمِقْداد بن الأسْوَد، وَ أبُوذِر الغِفاری، وَ سَلمانِ فارِسی، ثُمّ اِنّ النّاسَ عَرَفُوا وَ لَحَقُوا بَعد.
«پس از وفات رسول خدا مردم از دین و اسلام دست کشیدند و راه ارتداد و ارتجاع را در پیش گرفتند به جز 3 نفر، مقداد و اباذر و سلمان، تا آنکه مردم بعدها اندک اندک بیدار شدند و به سوی اهلبیت (ع) بازگشتند)(3)
1) تشنگان قدرت جنازه پیامبر (ص) را تنها گذاشتندهمه مورخان به این واقعیت تلخ اشاره کردند که سران سقیفه و همراهان کودتاگران، جنازه رسول خدا را ترک کرده در یک جنگ قدرت، به همدیگر هجوم میآوردند، در سقیفه جمع شده بودند و در مراسم دفن و کفن رسول خدا شرکت نکردند- کفایة الأثر ص 193- الامامة والسیاسة ص 12: ابن قتیة متوفای 276 هجری.
2) کامل ابن أثیر ج 4 ص 20.
3) کافی، روضه کافی ص 356. و. رجالکشی ص 5. و بحارالانوار ج 8 ص 725.