گروهی دیگر از مردم گرچه به ظاهر ایمان میآورند و ادعای اسلام دارند و برخی از فرائض و احکام اسلامی را انجام میدهند امّا اسلام و قرآن برای آنها اصالت ندارد، آنچه که برای آنها مهم است رفاه و آسایش است.
میخواهند زندگی کنند.
در رفاه باشند(1)
امنیت آنها در معرض خطری قرار نگیرد.
اگر در مسلمانی و انقلابی بودن به منافعشان میرسند طرفدار اسلام و انقلابند.
اما اگر روزی حرکت انقلاب و اسلام به سوی دفاع و جهاد، ایثارگری و شهادتطلبی سوق داده شود و خطری متوجه آنان گردد، و بنا شود از مال و جان و آسایش خود برای حفظ و نگهداری اسلام و قرآن بهره گیرند در جا زده و به انزوا و سکوت میگرایند.
این دسته از مردم دنیا زده و مال پرستند، و از هر فرصتی برای کسب منافعشان استفاده میکنند، اگر زمان و زمانه با آنها یار بود یاور انقلابند، امّا در روز حادثه مرد میدان و فدا شدنها و ایثارگریها نیستند و در برابر ضد انقلاب و یورش منافقین و شایعهپردازان ساکتند و میگویند:
به من چه! من چکار دارم!
من میخواهم زندگی کنم.
در رابطه با روان مضطرب و نفاق گونهشان حضرت اباعبداللّه (ع) فرمودند.
اَلنّاسُ عَبِیدُ الدّنیا وَالدِینُ لَعِقٌ عَلَی ألْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مادَرَّتْ مَعایِشُهُمْ فَاِذا مُحِصُّوا بَالْبَلاءِ قَلّ الدّیانُونَ(2)
(مردم برده دنیایند و دین بازیچه زبانهای آنان است پس آنگاه که با سختیها و مشکلات آزمایش گردند دینداران واقعی اندکند).
این دسته از مردم به ظاهر مسلمان را مینگریم که در روز حادثههای سخت به طرف اسلام و رسول خدا نرفتند و آنگاه که دیدند اسلام دارد نیرومند میشود و خطری ندارد در جمع مسلمانان حاضر شدند اما در آغاز جنگهای سرنوشتساز یا شرکت نکردند و یا پس از آغاز عملیّات و مشاهده خطر مرگ و سختیها فرار کردند و گفتند (به ما چه. و چرا بمانیم و کشته شویم؟)(3)
حضرت زهرا (علیهاالسلام) در سخنرانی افشاگرانه خود این دسته از مردم را رو در رو در مسجد مدینه افشا میکند و نقش امام علی (ع) را در آن روزهای سخت اسلام بیان میدارد.
ابتداء نعمت وجود پیامبر گرامی اسلام را مطرح، و سپس رهآورد آن را تذکّر میدهد و فداکاریهای امام علی (ع) را یک یک میشمارد و به
ساکتهای رفاهزده و منفعت پرست خطاب میکند که:
شماها در آن روزگاران سخت حوادث، مثل الآن ساکت و خودپرست و آسایشطلب بودید.
هرگاه که آتش فتنهها بالا میگرفت و خطر جنگ همه را تهدید میکرد، پیامبر (ص) برادرش امام علی (ع) را در کام خطرات و شعلههای سوزان حوادث فرومیافکند.
(وَ قَذَفَ أخاهُ فی لَهَواتِها).
«و این شمشیر علی (ع) بود که همه شعلهها و فتنههای جنگ و خطرات را نابود میساخت.»
(وُ یُخْمِدُ لَهَبها بِسَیْْفه)
«اما بسیاری از شما تظاهر کنندگان به اسلام، شرکت نمیکردید و در ناز و نعمت بودید».
وَ اَنْتُم فی رِفاهِیّةٍ مِنَ الْعیْشِ، وَادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبّصُونَ بِنا الدّوائرَ وَ تَتَوکَّفُونَ الأخْبارَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ التّرالِ وَ تَفِرّوُنَ مِنَ القِتّال
«شما در برابر حوادث و مشکلات در خوشی زندگی میکردید، در امن و امان و نعمتها بسر میبردید، و منتظر دگرگونی روزگار بودید و گوش به زنگ اخبار، هنگام کارزار عقبگرد و در هنگام جنگ فرار میکردید).
1) بسیاری از مورّخین اهل سنّت اعتراف کردند که ابابکر و عمر و عثمان و تعدادی از همراهان آنها در جنگ اُحد و خیبر فرار کردند و دست از مقاومت کشیدند و بجز علی (ع) و تعدادی اندک از یاران پیامبر (ص) کسی باقی نماند1. طبقات ج 3 ص 155: ابن سعد متوفای 230 هجری2. السیرة النبویّة ج 3 ص 58: ابن کثیر شافعی متوفای 774 هجری3. تاریخ الخمیس ج 1 ص 431:4. البدایة والنهایة ج 4 ص 29: ابن کثیر شافعی 774 هجری5. کنزالعمال ج 10 ص 268 و 269:6. حیاة الصحابة ج 1 ص 272:7. دلائل الصدق ج 2 ص 359:8. مستدرک الحاکم ج 3 ص 27: متوفای 258 هجری9. مجمع الزوائد ج 6 ص 112: هیثمی 807 هجری10. لباب الاداب ص 17911. حیاة محمّد (ص) ص 26512. ارشاد ص 50: شیخ مفید متوفای 413 هجری13. بحارالانوار ج 20 ص 84: مرحوم مجلسی متوفای 1110 هجری14. تفسیر فخر رازی ج 9 ص 67: فخر رازی متوفای 319 هجری15. الدرّ المنثور ج 2 ص 80: سیوطی شافعی متوفای 911 هجری16. شرح نهجالبلاغه ج 15 ص 24: ابن ابیالحدید متوفای 656 هجری17. المغازی واقدی ج 2 ص 609 (و ممّن فرّ عُمر و عثمان): واقدی متوفای 249 هجری18. تفسیر القمّی ج 1 ص 114 و 115: علی بن ابراهیم متوفای 307 هجری19. تاریخ طبری ج 2 ص 203: طبری متوفای 310 هجری20. تاریخ الکامل ج 2 ص 158: ابن أثیر متوفای 606 هجری21. السیرة الحلبیّة ج 2 ص 227: حلبی شافعی متوفای 1044 هجریحضرت زهرا (علیهاالسلام) به این واقعیّت اشاره فرمود که«آن روزها آنگاه که امام علی (ع) در کام شعلهها و حوادث مصیبتبار فرومیرفت و با خون و آرزوی شهادت صفهای گردنکشان عرب را میشکست شماها در رفاه و آسایش به سر میبُردید وَ اَنتُم فی رِفاهِیّةٍ مِنَ الَعْیش.».
2) تاریخ طبری ج 4 ص 31. و. ج 7 ص 300. و. مقتل خوارزمی ج 2 ص 5. و. تحف العقول ص 174. و. مثیر الأحزان ص 22. و. ابن عساکر ص 214. و. لهوف (زندگانی امام حسین (ع)) ص 69.
3) (در جنگ احد ابابکر و عمر و عثمان فرار کردند) سیره ابن هشام ج 2 ص 109. و. شرح ابیالحدید ج 15/ 23 تاریخ طبری ج 2 ص 66.