در نهضت تنباکو وقتی مردم به روحانیون پیوستند، و در برابر توپ و رگبارهای ناصرالدین شاهی ایستادند، یک روز (در آن روزگارانی که از وسائل الکترونیک امروز خبری نبود) دست خط و فتوی میرزای شیرازی را در
تهران تا صد هزار نسخه تکثیر نمودند.
مردم کیسهها و بستهها توتون و تنباکو را در جوی آب، در باتلاقها میریختند، و یا در جلوی مغازهها به آتش کشیدند، و به انبارهای تنباکوی شرکتهای انگلیسی یورش بردند و سرانجام 200 هزار انگلیسی مزدور را از ایران بیرون کردند.
(گرچه متأسّفانه همین عالم پر قدرت، آرام آرام سرد شد و مبارزه را تداوم نبخشید و دوباره مصیبتها آغاز گردید).
در نهضت آیةاللّه کاشانی. روزی که قدرت مردمی به صحنه آمد، و دانشگاه رنگ خون و شهادت گرفت، و حوزههای علمیّه بپا خواستند، و روحانیّون مبارز کفن پوشیدند، و گلگون قبا در برابر حکومت شاه ایستادند و همراه با آیةالله کاشانی در حضرت عبدالعظیم (ع) تحصّن کردند، و بازار تهران بسته شد، و مردم با یکپارچگی و وحدت، انقلاب را حمایت کردند.
به پیروزی رسیدند و شاه و ثریا فرار کردند.
و حکومت جدید روی کار آمد.
و نفت ایران ملّی شد.
و آزادیخواهان زمام امور را به دست گرفتند.
اگر عامل مردمی را در صحنه نگه میداشتند انقلاب به حرکت تکاملی خود ادامه میداد.
در انقلاب اسلامی ایران نیز «عامل مردمی» و قدرت بینظیر آن قابل بررسی است.
اگر تحوّلات سیاسی ایران از سال 42 تا 1357 را به دقت مورد ارزیابی
قرار دهیم و عدم موفقیّت در سال 42 و پیروزی معجزهآسای آن رد سال 57 را بررسی کنیم نقش حسّاس عامل مردمی جایگاه اصلی خود را نشان خواهد داد.
در سال 1342 مکتب و ایدئولوژی پرجاذبه تشیع، همراه با رهنمودها و فریادهای افشاگرانه رهبر انقلاب، و همراهی شخصیّتها و روحانیون طرفدار انقلاب، مطرح بود.
چرا به پیروزی نرسیدیم؟
و رهبر انقلاب تبعید شد؟
و در تبعیدگاه ترکیه اجازه پوشیدن لباس مقدّس روحانیّت را نداشت؟ و سپس مظلومانه و غریبانه همراه با آیةالله آقا مصطفی (رحمةالله علیه) در کوچههای بغداد به طرف نجف بیکس و تنها، سرگردان بودند، و دیناری از پول و وسائل ضروری به همراه نداشتند؟.
و چرا تبلیغات و ارشادات شخصیّتها و روحانیّون در خط امام نتوانست انقلاب را به پیروزی برساند و هر کدام در تبعیدگاهها و زندانها، انواع شکنجهها را تحمّل میکردند؟.
چه شد که اما در سال 57 عامل رهبری و دیگر عوامل دست اندرکار انقلاب، آنچنان بالنده و سرفراز طلوع کرده، و یک رژیم چندین هزار ساله را سرنگون و نظام جدیدی را استقرار بخشیدند؟
طبیعی است، عدم موفقیّت در آغازین قدمهای انقلاب، و پیروزی آن در واپسین روزهای عمر ننگین طاغوت، هر دو به قدرت مؤثر تودهها و عامل ارزشمند مردمی مربوط میگردد.
در سال 42 همه مردم بیدار نبودند، آگاهی لازم نداشتند، و به صحنه ی
سیاسی کشانده نشدند.
گروهی بیخبر.
و گروهی با تبلیغات مسموم رژیم، اغفال شده و با ناباوری به اسلام و انقلاب اسلامی مینگریستند.
و بلای بیتفاوتی و سکوت همه را تسلیم حکومت طاغوت کرده بود.
چون مردم ایران به انقلاب و ارزشهای آن رو نکردند، دیدیم که عامل رهبری و مکتب، و دیگر عوامل انقلاب نتوانستند، پیروزی را تحقّق بخشند امّا در سال 57 مرد و زن، پیر و جوان، حوزه و دانشگاه، شهر و روستا و کارگر و کارمند، قدیمی و متجدّد به صحنه آمدند، و حرکت تودههای خشمگین مردم مسلمان، با شعارهای گرم خداگونه رهبر و روحانیّت گره زده شد، و دیگر عوامل انقلاب با حمایت گسترده و مداوم عامل مردمی، پیوند خورد که آنگاه پیروزی نور بر ظلمت، حق بر باطل تحقق یافت.