جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نقشه‏ها و برنامه ‏ریزی‏های دشمن

زمان مطالعه: 4 دقیقه

دشمنان اسلام، و طرّاحان تشنه حکومت، و سلطه شیطانی از این عامل ارزشمند (عامل عالمان و آگاهان جامعه) غافل نماندند و در فکر تخریب آن برآمدند، و با توجّه به نفوذ علماء، و روحانیون در میان توده‏های مردم، به این نتیجه رسیدند که:

بدون انحراف و اغفال و وابستگی علماء، نمی‏شود در توده‏های مردم نفوذ کرد و مردم را به سکوت و انزوا کشاند.

پس باید عامل ارزشمند عالمان و آگاهان را بی‏اعتبار نمود و یا قدرت آنان را در اختیار گرفت.

و در این رابطه نقشه‏های شیطانی فراوانی را مطرح کردند مانند:

1- سعی در ساکت کردن یا ساکت نگهداشتن علماءِ بلاد اسلامی.

2- سعی در اغفال و انحراف علماءِ بلاد اسلامی.

3- سعی در تطمیع و دنیازدگی علماء بلاد اسلامی.

4- سعی در ایجاد اختلاف در میان علماء بلاد اسلامی.

5- سعی در ترور و از میان برداشتن علماء بلاد اسلامی.

6- سعی در بی‏اعتبار کردن حوزه‏های علمی علماء بلاد اسلامی.

7- سعی در تأسیس و به وجود آوردن حوزه‏های علمی، استعماری.

8- سعی در خریدن و وابسته نمودن علماء بلاد اسلامی (به شکل آخوندهای درباری، سپاه دین، روحانی نماهای ساواکی).

هرگاه توانستند یکی از عوامل مهم انقلاب یعنی روحانیت و علماء اسلامی را ساکت و منزوی سازند.

یا تطمیع و وابسته نمایند.

و یا دست به خلق و پیدایش روحانی نماهای درباری بزنند. توانستند در دین خدا رخنه کنند.

و مردم را استحمار نمایند.

و انقلابهای اصیل رهائی‏بخش را از پای درآورند و دیدیم که سران سقیفه چنین کردند.

با زور و تهدید و ارعاب جمعی را ترساندند.

گروهی را به سکوت و انزوا کشاندند.

و برخی را همراه خود به حرکت درآوردند که بر ضد اهل‏بیت (ع) شهادت دروغین نیز بدهند.

و در تداوم این سیاست شیطانی:

ابوهریره‏ها را استخدام کردند.

و روحانی نماهای دربار معاویه را می‏نگرم که در 70 هزار منبر و محراب به قطب عالم امکان، اول مؤمن جهان، و اول مظلوم عالم، حضرت علی (ع) اهانت روا می‏داشتند(1)

و سپس قلم به دست گرفتند و حدیث جعل کردند.

و تاریخ اصیل و شریف اسلام را تحریف نمودند.

و بدعت‏ها آفریدند.

و انحرافات فراوانی را به خورد مردم دادند.

و همه ارزش‏ها را به سقوط کشاندند.

این گونه شیوه‏های استعماری، در تمام نهضت‏ها مطرح گردید و در انقلابهای مکرّر اسلامی به کار گرفته شد.

برای اینکه میرزای شیرازی‏ها را در نهضت تنباکو بی‏اعتبار کنند. آخوند درباری در بالای منبر تهران قَلیان می‏کشید.

و برای آنکه آیةاللّه کاشانی را بکوبند عالم نماهائی در برابر او سبز گردیدند.

و برای آنکه امام امّت را دلسرد کنند باز هم عالم نماهای درباری را با قلم و بیان، با رساله و فتوی بسیج کردند تا انقلاب اسلامی را از درون مورد تهاجم قرار دهند.

همه این تلاش‏ها برای این بود که می‏گفتند:

«اگر علماء بلاد اسلامی را ساکت کنیم، ساکت کردن مردم آسان است».

چون می‏دانستند:

همواره یکی از عوامل بیداری مردم و شکل‏گیری نهضت‏های رهائی‏بخش، و تداوم اسلام و نهضت، علماء آگاه بلاد اسلامی بودند و خواهند بود.

حضرت امام (رحمةالله علیه) در آغاز حرکت تکاملی انقلاب اسلامی، می‏دانستند که اگر عامل روحانیت به صحنه بیاید، حرکت توده‏های ملیونی به زودی شکل گرفته، بالنده می‏شود که می‏فرمودند:

«ای علماء نکنید سکوت».

«واللّه گناهکار است کسی که داد نزند».

«به خدا مرتکب کبیره است کسی که فریاد نزند».

«وای بر این علماء ساکت»

«وای بر این قم ساکت، این نجف ساکت».

«ای علماء بلاد اسلامی بداد اسلام برسید».

«ای قم، ای نجف بداد اسلام برسید، رفت اسلام!»

و روزی که روحانیت ایران با فریادهای وحی گونه ی امام بیدار شد و از

پای ننشست، توانست ملّت ایران را بیدار کند و پل ارتباطی بین رهبر و مردم را برقرار سازد که از همه اقشار مردم در تمام شهرها و روستاها. حرکت و فریاد انقلابی شکل می‏گرفت و انقلاب در دل‏های عموم مردم راه می‏یافت اینکه می‏گویند.

چگونه مردم مدینه ساکت شدند؟

سیر ارتجاعی گرفتند؟

تا حدودی به انحراف و اغفال و سکوت عالمان و آگاهان آن روزگاران مربوط می‏شود، که نمونه‏های در خطبه‏های حضرت زهرا (علیهاالسلام) بچشم می‏خورد.


1) معاویه خودش در سخنرانی‏ها به امام علی (ع) دشنام می‏داد- عقدالفرید ج 4 ص 366 و ج 2 ص 301 متوفای 328 هجری- شرح نهج‏البلاغه ابی‏الحدید ج 1 ص 356. و. ج 3 ص 258 و ج 13 ص 220به فرمانداران و کارگزاران و عالم نماهای درباری نیز امر می‏کرد که به علی (ع) ناسزا بگویند.- صحیح مسلم ج 2 ص 360: مسلم بن حجاج متوفای 261 هجری- صحیح ترمذی ج 5 ص 301 حدیث 3808 محمد بن عیسی متوفای 279 هجری- المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 109- تاریخ دمشق ابن عساکر ج 1 ص 206 و 271 (ترجمه الامام علی (ع)) متوفای 571 هجری- خصائص نسائی شافعی ص 48 و 81: متوفای 303 هجری- نظم درر السمطین ص 107. زرندی حنفی- کفایة الطالب. ص 84 و 86. کنجی شافعی- المناقب خوارزمی ص 59: متوفای 993 هجری- اسدالغابه. ابن اثیر ج 1 ص 314 و ج 4 ص 25 متوفای 630 هجری.- الاصابة ج 2 ص 509. ابن جر العسقلانی شافعی متوفای 852 هجری.- الغدیر ج 1 ص 257. و. ج 3 ص 200. و. ج 10 ص 264- عقدالفرید ج 4 ص 29. و. ج 2 ص 144 متوفای 328 هجری- وقعة صفین. نصر بن مزاجم ص 92 و 89: متوفای 202 هجری- شرح نهج‏البلاغه ابی‏الحدید ج 1 ص 256 و 361. و. ج 3 ص 100 و ج 4 ص 72- تذکرة الخواص ص 63. ابن الجوزی حنفی متوفای 654 هجری- تاریخ طبری ج 5 ص 167 و 168: طبری متوفای 310 هجری- الکامل ابن اثیر ج 3 ص 413: متوفای 606 هجری- مستدرک حاکم ج 1 ص 385. و. ج 2 ص 358 متوفای 258 هجری- تاریخ الخلفاء سیوطی ص 190 متوفای 911 هجری.