در برابر افکار و آراء گذشته، تفکر اسلامی وجود دارد که:
به علتها نظر میدوزد.
در هر چیزی باید عوامل پیدایش و سقوط را شناسائی کرد.
جهان، جهان علّت و معلول است.
در این نظام احسن الهی، چیزی بدون عوامل حساب شده پدید نمیآید و از بین نمیرود.
انسان و جهان، خلق خدایند و جهان، سراسر علتها و معلولهاست.
و انسان در میان قضاها و قدرها، آزاد است و حق انتخاب دارد.
و سعادت و شقاوت در گرو اختیار اوست که:
اِنّا هَدَیْناهُ السّبِیلَ اِمّا شَاکِراً وَ اِمّا کَفُوراً (ما راه حق و باطل را شناساندیم یا از راه حق میروند و شکر گذارند و یا کفران نعمتها نموده و راه باطل میپیمایند)(1)
و انقلابها و حرکتهای سازنده با اختیار و انتخاب انسانها به وجود میآیند، و با بیتفاوتی و سستی انسانها سقوط میکنند، گرچه در خوبیها، پیروزیها، همه جا خدا به کمک انسان میآید و همه عوامل مادی و معنوی را همراه او میسازد که فرمود:
ما اَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ (هر چه از انواع خوبیها به تو رسد از جانب خداست)(2)
اما در بیتفاوتیها، و سستیها، شکست و نابودیها، کسی جز خود انسان دخالت ندارد، بدی و زشتی به انسانها مربوط میشود، و عوامل شکست را باید در خود، و در جامعه خود، جستجو نمایند که هشدار داد:
وَ ما اَصَابَکَ مِنْ سَیّئةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ (و آنچه از انواع بدیها دامنگیر شما میگردد از نفس تو است).
اگر حوادث تلخ و ناگوار پس از رسول خدا، با بینش علیتگرائی ارزیابی شود.
عوامل شکست شناسائی گردد.
آفتهای انقلابها را شناخته، آنگاه میتوانیم همه آنها را از سر راه انقلابمان برداریم، و این آرزو را در دل استعمارگران، و ساکتها، و ضد انقلابها، بگذاریم که (در انتظار روز شکست نهضت ما ساعت شماری
میکنند)، و عوامل حوادث تلخ و ناگوار پس از رسول خدا را درک نموده عبرت گیریم، و نگذاریم بار دیگر در تداوم انقلابمان مطرح گردند.
پس با بینش علیتگرائی عوامل پدید آورنده انقلاب را نیز میشود شناخت و در تقویت آنها همواره کوشید، و با تداوم و تقویت عوامل پیروزی، یک انقلاب الهی موفق را، جاویدان ساخت.
در رابطه با روش صحیح تحلیل حوادث ناگوار زندگانی حضرت زهرا (علیهاالسلام)
بهترین سند گویا، خطبهها و سخنرانیهای آن بزرگوار است که:
در تحلیل مصیبتهای ناگوار نه جبر را مطرح میکند.
و نه سرنوشت را.
نه از جبر تاریخ سخنی به میان میآورد.
و نه قضاوت خدایان را باور دارد.
بلکه با بینش «علیتگرایی» واقعیتها را به رُخ میکشد و عوامل شکست را یک یک به ارزیابی میگذارد مانند:
اوّل- آشکار شدن خط نفاق و دوروئی
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمودند: فَلَمّا اخْتارَ اللّهُ لِنَبِیّهِ (ص) دارَ أنْبِیائِه وَ مَأوَی اَصْفِیائهِ ظَهَرَتْ فِیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدِّینِ وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوِینَ.
(تا آن روز که خدا برای پیامبرش خانه انبیاء را برگزید، و او را در آرامگاه برگزیدگان خود منزل داد، خار و خاشاک نفاق در شما ظاهر شد که جامه دین کهنه و سر دسته گمراهان به سخن درآمد) و خطاب به پدر فرمود:
رفتی و پس از تو فتنهها برپا شد++
کینهای نهفته آشکارا شد
این باغ خزان گرفت و بیبر شد++
وین جمع بهم فتاد و تنها شد
دوم شیطان زندگی
فاطمه زهرا (علیهاالسلام) فرمودند: وَ أطْلَعَ الشّیْطانُ رَأسَهُ مِنْ مَغْرّزِهِ هاتِفَاً بِکُمْ فَألْقَاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِیبِینَ وَ لِلْغِرّةِ فِیهِ مُلاحِظِینَ.
(شیطان سر خویش را از مخفیگاه بیرون آورد و ندایتان داد و به شما نگریست که پاسخگوی خوبی برای دعوت او هستید و برای فریب دادن مردم آماده نقشههای شیطانید).
سوّم- ترس و زبونی مردم
بهانهجوئی و منفیبافی و ترک مسوولیتها در بسیاری از مواقع، معلول ترس و زبونی است میترسند که:
رفاهزدگی آنان، و آسایش و آرامش زندگی، در خطر جدی قرار گیرد.
منافعشان مورد تهدید قرار گیرد، و بازار دنیایشان به کسادی و تعطیلی کشانده شود.
اینجاست که ایمان و خدا و تعهدات الهی، انسانی، و مسوولیتها را فراموش و از زیر بار مسوولیّتها به سادگی شانه خالی میکنند.
حضرت زهرا (علیهاالسلام) در این رابطه فرمودند:
وَالرّسُولُ لَمّا یُقْبَرْ اِبْتَداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الفِتْنَةِ ألا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ
اِنّ جَهَنّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ.
(انحرافات شما تحقق یافت در صورتی که پیغمبر هنوز به قبر سپرده نشده بود. و بهانه میآوردید که از فتنهها ترسیدیم، آگاه باشید که در فتنه سقوط کردید و راستی آتش جهنم محیط بر کافران است).
چهارم- سستی و بیتفاوتی یاران رسول خدا (ص)
در کلام نورانی دیگری بر سر خفتگان بیتفاوت، و سست عنصران فرصتطلب، فریاد میکشد که چرا در برابر حق و باطل بیتفاوتید؟ و فرمود:
یا مَعْشَرَ النّقِیبَةِ وَ اَعْضَادَ الْمِلّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ ما هذِهِ الْغَمِیزَةُ فی حَقّی؟ وَالسِّنَةُ عَنْ ظَلامَتِی؟ اَما کَانَ رَسُولُاللّهِ (ص) اَبی یَقُولُ. اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلدِهِ؟
(ای مردم، ای انجمن نقباء و بازرسان، از بازوان ملّت، ای حافظان اسلام، این ضعف و غفلت در مورد حق من از چیست؟ و این سهلانگاری از دادخواهی من چرا؟ آیا پدرم رسول خدا نفرمود که «باید حرمت هر کس در مورد فرزندان او حفظ شود»)
پنجم- بیایمانی و پیمانشکنی (شرک پنهان)
بدیهی است که ایمان زبانی و ظاهری ارزشی ندارد و تظاهر به اسلام و ایمان، دوروئی و نفاق است، مهم آن است که واقعاً ایمان بیاوریم و در راه خدا و تداوم ایمان استقامت ورزیم که یکی از علل انحراف مردم و کودتاگران سقیفه، بیایمانی و پیمانشکنی، یا عدم تداوم ایمان و استقامت بود.
در این رابطه تذکّر دادند:
فَأنّی حِرْتُمْ بَعْدَ الْبَیَانِ؟ وَ أسْررتُمْ بَعْدَ الاِعْلانِ؟ وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ
الْاِقْدامِ؟ وَ اَشْرَکْتُم بَعْدَ الْاِیمانِ؟
(پس چرا بعد از بیان ایمان و اقرار به آن، حیران و مضطرب شدید؟ و چرا پس از آن همه همکاری با اسلام، یاری و کمک خود را پنهان میدارید؟ و چرا بعد از آن پیشقدم بودنها، عقب نشستید؟ و چرا بعد از ایمان، مشرک شدید؟) که با تأسف باید گفت:
افسوس که حرمتت شکستند++
افسوس که خاطر تو خستند
افسوس ره نفاق شد باز++
افسوس که باب علم بستند
هنگام دفاع از حریمت++
یکعده به خانهها نشستند
بر خانه تو هجوم بردند++
باب حرم خدا شکستند
ششم، دوری از قرآن در عمل
قرآن کتاب زندگی است، کتاب بیان ارزشهای اخلاقی، تربیتی است، کتابی است که اگر به دستورات آن عمل شود نتیجه آن سعادت و پیروزی است، پس تنها تظاهر به طرفداری از قرآن فایده ندارد، در این رابطه بانوی بزرگ اسلام هشدار میدهد که:
کِتابَ اللّهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ… وَ قَدْ خَلّفْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ، اَرَغْبَةً عَنْهُ تُرِیدُونَ؟ اَمْ بِغَیْرِه تَحْکُمُونَ؟ بِئسَ لِلظّالِمینَ بَدَلاً.
(در حالی که قرآن کتاب خدا در میان شماست… آن را پشت سر انداختهاید آیا از قرآن روی گردان و بیرغبت شدید؟ یا حاکمی غیر او را به حکمیت میطلبید؟ که این بد بدلی است برای ستمگران!)(3)
1) سوره انسان آیه 3.
2) سوره نساء آیه 78.
3) خطبه حضرت زهرا در مسجد مدینه که در منابع زیر آمده است.1. کتاب الشافی ص 231، تألیف سید مرتضی، متوفای 436 هجری2. کتاب طرائف ص 263، تألیف سید بن طاووس، متوفای 664 هجری3. کتاب معانی الاخبار ص 354، تألیف شیخ صدوق، متوفای 381 هجری4. کتاب سقیفه، تألیف جوهری، متوفای 393 هجری5. کتاب شرح ابیالحدید ج 16 ص 236، تألیف ابن ابیالحدید، متوفای 656 هجری6. کتاب کشفالغمة ج 1 ص 492، تألیف اربلی، متوفای 689 هجری7. مروجالذهب ج 2 ص 311، تألیف مسعودی، متوفای 346 هجری8. کتاب احتجاج ج 1 ص 147، تألیف طبرسی، متوفای 588 هجری9. کتاب بلاغات النساء ص 19، تألیف ابن ابیطاهر مروزی، متوفای 280 هجری10. کتاب مناقب، تألیف ابن شهر آشوب، متوفای 588 هجری11. کتاب بحارالانوار ج 43 ص 158، تألیف علامه مجلس، متوفای 1110 هجری12. بحارالانوار ج 8 ص 114، تألیف علامه مجلس، متوفای 1110 هجری13. شرح ابن ابیالحدید، ج 16 ص 234، متوفای 665 هجری14. دلائل الامامة ص 40 و 41، طبری، متوفای 400 هجری15. لسانالعرب ماده «لم»، ابن منظور16. اهلالبیت (ع) ص 157، استاد توفیق أبوعلم17. اعلام النساء ج 4 ص 116، عمر رضا کحالة18. النص والاجتهاد ص 106 و 107، سید شرفالدّین19. الدرّة البیضاء ص 1، محمد تقی الرّضوی20. المراجات ص 103، سید شرفالدین21. نهایة ابن أثیر (در ترجمه لغت لمّه)، ابن اثیر جزری، متوفای 630 هجری22. کتاب الفدک، جوهری، متوفای 393 هجری23. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، متوفای 484 هجری24. تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، متوفای 654 هجری25. کتاب لئالی، جلالالدین سیوطی، متوفای 911 هجری26. مختصر تنزیه الشریعة، علی بن محمد بن العراق27. فائق اللّغة (در مادّه لمّه و هنبثه) زمخشری28. الفاظ الکتابة (قسمتی از خطبه)، عبدالرحمن بن عیسی شافعی29. تاریخ الکامل (قسمتی از خطبه)، ابن أثیر، متوفای 606 هجری30. لمعة البیضاء31. تاریخ یعقوبی (قسمتی از خطبه)، احمد بن ابییعقوب، متوفای 292 هجری32. کتاب أمالی، شیخ صدوق، متوفای 381 هجری33. علل الشرایع، باب 182، شیخ صدوق، متوفای 381 هجری34. من لا یحضره الفقیه (باب معرفت کبائر)، شیخ صدوق، متوفای 381 هجری35. کتاب مجالس، شیخ مفید، متوفای 413 هجری36. مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، متوفای 356 هجری37. تلخیص الشافی ج 3 ص 139، شیخ طوسی38. مقتل خوارزمی ص 7739. کشفالغمة ج 2 ص 40، مرحوم اربلی40. کشف المحجّة ص 124، سیّد بن طاووسخطبه ناتمام زهرا کرد++کار شمشیر خونفشان علی (ع)خواست نفرین کند که زهرا را++داد مولی قسم به جان علی (ع)«مجاهدی».