جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شکوه از دردها و خیانتها

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پس از فراوانی غمها، و تهاجم قدرت طلبان بی‏پروا، و سختی تحمل دوری پیامبر صلی الله علیه و آله، خطاب به پدر فرمود:

حدیث 41

قالت: انقطعت بک الدنیا بانوارها، و زوت زهرتها، و کانت ببهجتک زاهرة، فقد اسود نهارها فصار یحکی حنادسها، رطبها و یابسها

یا ابتاه لا زلت آسفة علیک الی التلاق

یا ابتاه زال غمضی منذ حق الفراق

من للارامل و المساکین؟ و من للامة الی یوم الدین؟

یا ابتاه امسینا بعدک من المستضعفین

یا ابتاه اصبحت الناس عنا معرضین، و لقد کنا بک معظمین فی الناس غیر مستضعفین

فای دمعة لفراقک لا تنهمل؟ و ای حزن بعدک علیک لا یتصل؟ و ای جفن. بعدک بالنوم یکتحل؟

و انت ربیع الدین و نور النبیین

فکیف للجبال لا تمور؟ و للبحار بعدک لا تغور؟ و الارض کیف لم تزلزل؟

رمیت یا ابتاه بالخطب الجلیل، و لم تکن الرزیة بالقلیل

و طرقت یا ابتاه بالمصاب العظیم، و بالفادح المهول

بکتک یا ابتاه الاملاک، و وقفت الافلاک

فمنبرک بعدک مستوحش، و محرابک خال من مناجاتک، و قبرک فرح

بمواراتک و الجند مشتاقة الیک و الی دعائک و صلاتک

(دنیا به دیدار تو با رونق و بها بود، و امروز در سوگواری تو انوار او بریده و گلهای او پژمرده است، و خشک و تر آن حکایت از شبهای تاریک می‏کند، ای پدر! همواره بر تو دریغ و افسوس میخورم تا روز ملاقات

ای پدر! از آن لحظه که جدایی پیش آمد، خواب از چشمم گریخت

ای پدر! کیست که از این پس که بیوگان و مسکینان را رعایت نماید، و امت را تا قیامت هدایت فرماید

ای پدر! ما در حضور تو عظیم و عزیز بودیم، و بعد از تو ذلیل و زبون آمدیم، کدام سرشک است که در فراق تو روان نمی‏شود، و کدام حزن و اندوه است که بعد از تو پیوسته نمی‏گردد، و کدام چشم است که پس از تو سرمه‏ی خواب می‏کشد؟ تو بهار دین یزدان بودی، و نور پیغمبران، چه افتاد کوهسارها را که فرو نمی‏ریزد، و چه پیش آمد دریاها را که فرو نمی‏خشکد، چگونه است که زلزله‏ها زمین را فرونمی‏برد.

ای پدر! در بلا و رنجی عظیم و مصیبتی شگرف افتادم، و در زیر بار گران و هولناک ماندم

ای پدر! فرشتگان بر تو گریستند، و افلاک در ایستادند. منبر تو بعد از تو (با دیگری) انس نگرفت و بدون استفاده گشت و محراب بی‏مناجات تو معطل ماند، و قبر تو بپوشیده داشتن تو خوشحال گشت(1) و بهشت مشتاق نماز و دعای تو شد.)


1) بحارالانوار ج 43 ص 176 و عوالم ج 11 ص 486 باب 12.