در لحظههای غمبار رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت فاطمه علیهاالسلام، امام علی علیهالسلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در اطراف بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله حلقه زده و با چشمانی اشکبار، نظارهگر غروب خورشید رسالت بودند.
آن بزرگ پیامبر، خواست سخنی بفرماید، اما نتوانست
و در حالی که میگریست بیحال در بستر افتاد.
فاطمه علیهاالسلام با مشاهدهی این منظره به فریاد آمد و فرمود:
حدیث 35
قالت: یا رسول الله، قد قطعت قلبی و احرقت کبدی لبکائک یا سید النبیین من الاولین و الاخرین
یا امین ربه و رسوله یا حبیبه و نبیه
من لولدی بعدک؟ و لذل ینزل بیبعدک؟
من لعلی اخیک و ناصرالدین؟
من لوحی الله و امره؟(1)
(ای رسول خدا! همانا قلب مرا از جا کندی، و جگرم را سوزاندی، آنگاه که گریهی تو را مشاهده کردم، ای بزرگ پیامبران از حضرت آدم تا آخرین آنان، ای امین پروردگار، ای فرستاده و محبوب خداوند ای پیامبر خدا!
پس از تو چه بر سر فرزندانم خواهد آمد؟
پس از تو چه مصیبتها و ذلت و خواریها که بر من باریدن خواهد گرفت؟
پس از تو چه بر سر علی علیهالسلام خواهد آمد؟
او که برادر توست و (تنها) یاور دین اسلام خواهد بود.
پس از تو چه بر سر وحی الهی و (دستورات خداوند خواهد آمد؟)
آنگاه خود را در آغوش پدر افکند، پدر را بوسید و با اشک فراوان، گونههای پدر را شست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در این هنگام دست فاطمه علیهاالسلام را در دست علی علیهالسلام گذاشت و فرمود:
علی جان! فاطمه امانت الهی و امانت من در دست تو است، از او محافظت فرما.
1) بحارالانوار ج 22 ص 484 و کتاب عوالم ج 11 ص 399.