جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فاطمه کنار قبر شهدای احد

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

امام صادق (ع) فرمود: فاطمه (س) هفتاد و پنج روز بعد از رسول خدا (ص) زندگی کرد، در این مدّت هیچکس او را خوشحال و خندان ندید در هر هفته دوبار، دوشنبه و پنجشنبه کنار قبر شهیدان اُحُد می‏رفت و اشاره می‏کرد و می‏گفت: در اینجا رسول خدا (ص) بود، و در آنجا مشرکین بودند (اشاره به جنگ اُحُد در میدان اُحُد).

و در روایت دیگر آمده: فاطمه (س) در آنجا نماز می‏خواند و دعا می‏کرد، و این کار تا آخر عمر آن حضرت ادامه یافت.

و از محمود بن لُبید نقل شده که گفت: هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت کرد، فاطمه (س) کنار قبرهای شهیدان می‏آمد، کنار قبر حضرت حمزه (ع) توقف می‏کرد و گریه می‏نمود.

در یکی از روزها کنار قبر حضرت حمزه (ع) رفتم، دیدم فاطمه (س) در آنجا گریه می‏کند، او را به خود واگذاشتم، وقتی که آرام گرفت، به حضورش رفتم و سلام کردم و گفتم: «ای سرور زنان، سوگند به خدا با این سوز و گداز تو، بندهای دلم پاره پاره شد».

فرمود: ای ابوعمر! سزاوار است که گریه کنم، چرا که بهترین پدران، حضرت رسول خدا (ص) را از دست داده‏ام، آه! چقدر مشتاق دیدار آن حضرت هستم.

سپس این شعر را خواند:

اِذا ماتَ یَوْماً مَیّت قَلَّ ذِکْرُهُ++

وَ ذِکْرُ اَبِی مُذْماتَ وَاللَّه اَکْثَرُ

: «هرگاه روزی شخصی مُرد، یادش کم می‏شود. ولی سوگند به خدا از آن روزی که پدرم رحلت کرده، یاد او بیشتر شده است».