جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شدت اندوه و گریه‏ی فاطمه از فراق پدر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت کرد، کوچک و بزرگ، زن و مرد از فراق او متأثّر شدند و سراسر مدینه یک پارچه به عزا و گریه و ناله، مبدّل شد، سیل اشک از چشمهای مردم روان بود، و از هر گوشه‏ی مدینه صدای گریه و فغان و شیون شنیده می‏شد، مردم همانند حاجیان که احرام حجّ می‏بندند و فریاد مناجات و ناله سر می‏دهند، ضجّه می‏کردند، هیچ مرد و زنی نبود مگر اینکه گریه می‏کرد و ناله می‏نمود، این مصیبت جانکاه، بخصوص برای خاندان پیامبر (ص) و بویژه امیر مؤمنان علی (ع)، پسرعمو و برادر آن حضرت، بسیار جانسوز بود، از فراق پیامبر (ص) آنچنان اندوه بر امیر مؤمنان (ع) وارد گردید که اگر بر کوهها نازل می‏شد، طاقت تحمل آن را نداشتند، و بعضی از خاندان آن حضرت بقدری در تنگنای شدید اندوه قرار گرفتند که نمی‏توانستند خود را نگهدارند، جزع و بی‏تابی، صبر و عقل آنها را ربوده بود و قدرت تکلّم و شنوائی را از آنها سلب کرده بود.

سایر مردم از غیر دودمان عبدالمطلب نیز، بعضی می‏گریستند، بعضی شیون می‏کردند و بعضی بی‏تابی می‏نمودند…

ولی در میان همه‏ی مردم هیچکس مانند حضرت زهرا (س)، محزون و غمگین نبود، آنچنان حزن و اندوه او را احاطه کرده بود که غیر از خدا کسی قادر بر ترسیم آن نیست، ساعت به ساعت و روز به روز، اندوهش تازه می‏شد، و گریه‏اش شدّت می‏یافت و صدای ناله‏اش کم نمی‏شد، و سوز درد دلش آرام نمی‏گرفت، هر روز که به پیش می‏آمد، گریه او بیشتر از روز قبل بود.