جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گواهی علی و ام ‏ایمن

زمان مطالعه: 2 دقیقه

سپس فاطمه (س) فرمود: «فدک، ملکی است که پدرم رسول خدا (ص) آن را به من بخشیده است و من در این مورد «بَیّنه» (دو شاهد عادل) دارم.

ابوبکر گفت: برو شهود خود را بیاور.

فاطمه (س)، اُمّ‏اَیْمَن و علی (ع) را به عنوان شاهد نزد ابوبکر آورد.

ابوبکر به اُمّ‏اَیْمَن گفت: «تو از پیامبر (ص) درباره‏ی فاطمه (س) چیزی شنیده‏ای؟»

اُمّ‏اَیْمَن و علی (ع) گفتند: «ما از پیامبر (ص) شنیده‏ایم که فرمود: فاطمه (س) سرور زنان بهشت است» سپس اُمّ‏اَیْمَنْ گفت: کسی که سرور زنان بهشت باشد، چیزی را که مال خودش نیست، ادّعا نمی‏کند، و من خودم زنی از زنان اهل بهشت می‏باشم، چیزی را که از رسول خدا (ص) نشنیده‏ام نمی‏گویم شنیده‏ام.

عمر گفت: این حرفها را کنار بگذار، اکنون بگو درباره‏ی فاطمه (س) چه گواهی می‏دهی؟

اُمّ‏ایمن گفت: من در خانه‏ی فاطمه (س) نشسته بودم، و رسول خدا (ص) نیز نشسته بود، در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمّد! برخیز، و با من بیا، خداوند به من امر کرده که با بال خودم حدود فدک را خطکشی کنم، رسول خدا (ص) برخاست و با جبرئیل رفت، پس از ساعتی بازگشت، فاطمه (س) گفت: ای پدر، کجا رفته بودی؟

پیامبر (ص) فرمود: «جبرئیل فدک را برای من، با بال خود خطکشی کرد، و حدود آن را مشخّص نمود».

فاطمه (س) گفت: ای پدر! من در فکر نیازهای اقتصادی بعد از تو هستم، فدک را برای تأمین این نیازها به من ببخش.

پیامبر (ص) فرمود: «این ملک را در اختیار تو گذاشتم» و فاطمه (س) آن را تصرّف کرد.

اُمّ‏اَیْمَن افزود: آری رسول خدا (ص) به من فرمود: گواهی بده، و به علی (ع) نیز فرمود: گواهی بده (اکنون گواهی می‏دهیم).

عمر گفت: تو زن هستی و ما گواهی زن را نمی‏پذیریم، و امّا گواهی علی (ع) او نیز (چون شوهر فاطمه است) گواهی را به نفع خود سوق می‏دهد.

فاطمه (س) خشمگین برخاست و متوجّه خدا شد و عرض کرد: «خدایا این دو نفر به دختر پیغمبر تو ظلم کردند و حق او را گرفتند، آنها را سخت مجازات کن»، سپس از نزد ابوبکر بیرون آمد.

حضرت علی (ع) فاطمه (س) را بر مرکبی سوار کرد که بر پشت آن مرکب پارچه‏ای افکند که ریشه‏های اطراف آن آویزان بود، همراه فاطمه (س) تا چهل صبح به در خانه مهاجر و انصار رفتند و آنها را به یاری و حمایت دعوت کردند.