جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پاسخ جالب عثمان به عایشه

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

دو مورّخ شهیر، طَبَری و ثَقَفی در تاریخ خود روایت می‏کنند: در زمان خلافت

عثمان، عایشه نزد عثمان آمد و گفت: «عطائی را که پدرم ابوبکر، و بعد از او عمر، به من می‏دادند، تو نیز به من بده».

عثمان گفت: ابوبکر و عمر مطابق میل خود به تو چیزی می‏دادند، ولی من در کتاب و سنّت چیزی نیافتم که به تو عطائی (استثنائی) بدهم، من چنین کاری نمی‏کنم.

عایشه گفت: «پس میراث مرا که از رسول خدا (ص) به من رسیده، به من بده».

عثمان گفت: مگر فراموش کرده‏ای که فاطمه (س) نزد پدرت آمد و مطالبه‏ی میراث خود که از رسول خدا (ص) باقی مانده بود کرد، تو و مالک بن اَوْس گواهی دادید که پیامبر (ص) چیزی را به ارث نمی‏گذارد، تو حقّ ارث فاطمه (س) را باطل کردی و اینک آمده‏ای آن ارث را مطالبه کنی؟! نه من هرگز چیزی به تو نمی‏دهم.

طبری می‏افزاید: عثمان در این موقع تکیه کرده بود، وقتی مطالب عایشه را شنید، راست نشست و گفت: «… آیا تو نبودی که با آن اعرابی که با بول خود وضو می‏گرفت، نزد پدرت گواهی دادید که پیغمبران ارث نمی‏گذارند؟!».