نیز ابن ابیالحدید از کتاب «السّقیفه جوهری» نقل میکند:
حضرت فاطمه (س) به ابوبکر فرمود: «اُمّایمن» (بانوی ارجمند و عالیقدر صدر اسلام) «گواهی میدهد که رسول خدا (ص) فدک را به من بخشید».
ابوبکر عرض کرد: ای دختر رسول خدا، سوگند به خدا، خداوند چیزی را نیافریده که در نزد من محبوبتر از پدرت رسول خدا (ص) باشد، من دوست داشتم که روز رحلت آن حضرت، آسمان بر زمین خراب گردد!! سوگند به خدا اگر عایشه فقیر گردد در نزد
من بهتر از آن است که تو فقیر گردی، آیا مرا این گونه مینگری که حق هر سیاه و سرخی را بدهم ولی در دادن حق تو، به تو ظلم کنم؟! با اینکه دختر رسول خدا (ص) هستی (ولی بدان) که این ملک (فدک) ملک شخصی پیامبر (ص) نبود، بلکه از اموال مسلمین بود و پیامبر (ص) با این مال، افراد را به میدان جهاد میفرستاد، و یا در راه خدا و مصالح عموم انفاق مینموده بعد از پیامبر (ص) زمام امور بدست من افتاده و سرپرست این اموال من هستم.
فاطمه (س) فرمود: «به خدا سوگند بعد از این، هرگز با تو سخن نمیگویم».
ابوبکر گفت: بخدا سوگند من هرگز از تو دوری نمیکنم.
فاطمه (س) فرمود: سوگند به خدا، ترا نفرین میکنم.
و هنگامی که فاطمه (س) در بستر وفات قرار گرفت، وصیت کرد که ابوبکر بر جنازهی او نماز نخواند، از این رو شبانه او را دفن کردند و عباس (عموی پیامبر) بر جنازهی او نماز خواند، و فاصلهی بین وفات او با رحلت پدرش هفتاد و دو شب بود.(1)
1) شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید ج 16 ص 214 (مترجم).