در این وقت برادرش عقیل به حضور علی (ع) آمد، علی (ع) را گریان دید، پرسید: چرا گریه میکنی؟ خداوند چشمهای ترا نگریاند.
حضرت علی (ع) در پاسخ فرمود: برادرم! سوگند به خدا گریهام در مورد قریش و طرفداران آنها است که راه گمراهی را پیمودند و از حق روی برتافتند، و به فساد و جهالت خود بازگشتند، و به وادی اختلاف و نفاق و در بیابان سرگردانی افتادند، و برای جنگیدن با من همدست شدند، چنانکه قبلاً برای جنگیدن با رسول خدا (ص) همدست گشتند، خداوند آنها را به مجازات برساند که رشتهی قرابت با مرا پاره کردند و حاکمیّت پسر عمویم پیامبر (ص) را از دست ما بیرون بردند، آنگاه بلند گریه کرد و فرمود: اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ، و این اشعار را به عنوان تمثیل خواند:
فَاِنْ تَسئَلِینِی کَیْفَ اَنْتَ فَاِنَّنِی++
صَبُورٌ عَلی رَیْبِ الزَّمانِ صَلِیبُ
یَعِزُّ عَلَیَّ اَنْ تَری بِی کَآبَة++
فَیَشْمُتُ عادٌ اَو یساءُ حَبِیبٌ
: «اگر از حال من بپرسی که چگونهای؟، میگویم: در سختیهای روزگار صبر میکنم و در دشواریها بسر میبرم، بر من سخت است که آثار اندوه در من دیده شود تا دشمن شادی کند و دوست ناراحت شود.