عمر بن خطاب از جریان مطلع شد، برای ابوبکر پیام فرستاد که از خانه بیرون شو و نزدم بیا.
ابوبکر در جواب گفت: فعلاً مشغول کاری هستم.
عمر برای بار دوّم برای او پیام فرستاد که: حادثهای رخ داده که لازم است تو حاضر باشی، حتماً بیا.
ابوبکر برخاست و نزد عمر رفت.
عمر به او گفت: مگر نمیدانی که انصار در سقیفهی بنیساعده اجتماع کردهاند و میخواهند زمام امور خلافت را به سعد بن عباده بسپارند، و در میان آنها نیکوترین افرادی که سخن گفتند، این پیشنهاد است که: «یک رئیس را ما انتخاب کنیم و یک رئیس را شما انتخاب کنید».
ابوبکر، سخت هراسان گردید و همراه عمر با شتاب به سقیفه آمدند، ابوعبیدهی جرّاح نیز همراهشان بود، وقتی به سقیفه وارد شدند، جمعیّت بسیاری را در آنجا دیدند.
عمر میگوید، ما به سقیفه رفتیم، خواستم در میان جمعیت برخیزم و سخنرانی کنم، ابوبکر به من گفت: آهسته باش تا من سخنرانی کنم و بعد از من هر چه خواستی بگو.
ابوبکر سخنرانی کرد.
عمر گفت: هر چه در ذهن من بود که در سخنرانی بگویم، ابوبکر همهی آنها را گفت سخنرانی ابوبکر چنین بود:
حمد و سپاس الهی را بجا آورد و آنگاه گفت:
«خدای بزرگ محمد (ص) را برای پیامبری و رسالت و هدایت مردم برگزید، و او را شاهد بر امّت خود قرار داد، تا امّتش خدای یکتا را پرستش کنند و از هرگونه شرک دوری نمایند، در حالی که مردم خدایان گوناگونی برای خود برگزیده بودند و آنها را
میپرستیدند و میپنداشتند که آن معبودها، پرستش کنندگان خود را شفاعت میکنند و به آنها نفع میرسانند، در صورتی که آن معبودها از سنگ تراشیده شده و چوب خرّاطی شده بودند، سپس این آیه را خواند:
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مالا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ…
: «و غیر از خدا، چیزهائی را پرستش میکنند که نه به آنها زیانی میرساند و نه سودی» (یونس- 18).
پس بر عرب گران آمد که دین پدران خود را ترک نمایند، خداوند مهاجران نخستین از قوم پیامبر (ص) را به این امتیاز، اختصاص داد که آن حضرت را تصدیق کرده و به او ایمان آوردند، و ایثارگرانه به حمایت از او برخاستند و در این راستا در سختترین شرائط و آزار و تکذیب مشرکان، صبر و استقامت نمودند، مهاجران نخستین کسانی هستند که در زمین خدا را پرستش کردند و به خدا و رسولش ایمان آوردند، مهاجران از دوستان و خاندان پیامبر (ص) هستند و سزاوارترین مردم برای رهبری بعد از پیامبر (ص) میباشند، هر کس با آنها در این موضوع مخالفت کند، او ستمگر است، شما ای گروه انصار، منکر امتیاز و برتری آنها در دین، و سبقت بزرگ آنها در اسلام نیستید، خداوند شما را به عنوان انصار و یاران دین و رسول پذیرفت، و هجرت رسول اکرم (ص) را به سوی شما فرستاد، بیشتر همسران و اصحابش در میان شما است، و بعد از مهاجران نخستین، هیچکس در نزد ما به مقام شما نمیرسند، فَنَحْنُ الْاُمَراءُ وَ اَنْتُمُ الْوُزَراءُ: «پس زمامداران از ما باشند، و وزیران از میان شما انتخاب گردند!!» ما در مشورت با شما مضایقه نمیکنیم، و بدون شما در امور، حکم نخواهیم کرد».