جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مبارک باد رسول خدا به عروس و داماد

زمان مطالعه: 3 دقیقه

ناگاه فهمیدم که رسول خدا (ص) به در خانه آمد و فرمود: اینجا کیست؟

گفتیم: ای رسول خدا، وارد خانه شوید، مرحا به شما دیدارکننده و وارد شده!

رسول اکرم (ص) وارد خانه شد، و فاطمه (س) را در کنار خود نشاند سپس فرمود: ای فاطمه برخیز و مقداری آب بیاور.

فاطمه (س) برخاست و کاسه‏ای پر از آب کرده و نزد آن حضرت حاضر کرد، پیامبر (ص) اندکی از آن آب به دهان خود ریخت و مضمضه کرد، و آن را در آن ظرف ریخت، سپس مقداری از آن آب را بر سر فاطمه (س) ریخت، و فرمود: به جانب من رو کن، وقتی که فاطمه (س) به جانب آن حضرت روکرد، پیامبر (ص) قدری از آن آب را به سینه‏ی فاطمه (س) پاشید، سپس مقداری از آن آب را بین شانه‏های او پاشید و آنگاه این دعا را کرد:

«خدایا این دختر من است که محبوبترین خلق در نزد من می‏باشد: خدایا و این (علی علیه‏السلام) برادر من و محبوبترین خلق نزد من است، خدایا او را ولّی و یاور خود گردان، و اهل او را بر او مبارک کن».

سپس به علی (ع) رو کرد و فرمود: به اهل خود نزدیک شو، خدا بر تو مبارک کند، و رحمت و برکات خدا بر تو باد که او خدای شایسته‏ی حمد و سپاس و تقدیر است.

در روایت دیگر آمده: امیر مؤمنان (ع) فرمود: پس از آمدن فاطمه (س) به خانه‏ی من، سه روز گذشت که پیامبر (ص) نزد ما نیامد، صبح روز چهارشنبه به خانه‏ی ما آمد. در آن هنگام اسماء بنت عُمَیس در منزل ما بود.

رسول اکرم (ص) به اسماء فرمود: با اینکه مرد در اینجا هست، چرا در اینجا توقف کردی؟

اسماء عرض کرد: پدر و مادرم بفدایت، وقتی دختر به خانه شوهر می‏رود و مرحله زفاف را می‏گذراند نیاز به زنی دارد تا نیازهای او را برآورد، من به این خاطر در اینجا هستم.

رسول خدا (ص): «ای اسماء! خدا، حاجت دنیا و آخرت تو را برآورد»(1)

امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: آن روز روز سردی بود، من و فاطمه (س) خود را با عبا پوشانده بودیم، وقتی که صدای رسول خدا (ص) را شنیدیم خواستیم برخیزیم، رسول خدا (ص) فرمود: به حقّی که من بر شما دارم متفرق نشوید تا من بر شما وارد گردم.

رسول خدا (ص) وارد شد و در سمت سر ما نشست، پاهای خود را با عبا پوشانید من و فاطمه (س) پاهای آن حضرت را گرم کردیم، به من فرمود: کوزه آبی بیاور، کوزه آب به حضورش آوردم، رسول اکرم (ص) سه بار بر آن آب فوت کرد و چند آیه از قرآن را قرائت فرمود، سپس به من فرمود: این آب را بیاشام و در ته آن اندکی بگذار، به دستور آن حضرت عمل کردم پیامبر (ص) باقیمانده آب را به سر و سینه من پاشید و فرمود:

اَذْهَبَ اللَّهُ عَنْکَ الرِّجْسَ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ طَهَّرَکَ تَطْهِیراً.

: «خداوند، ناپاکی را از تو ای ابوالحسن، دور ساخت و تو را پاک و پاکیزه نمود».

آنگاه فرمود: آب تازه‏ای بیاور، ظرف آبی به حضورش آوردم، چند آیه قرآن را

قرائت کرد و سه بار بر آن فوت کرد و آنگاه آن آب را به دخترش فاطمه (س) داد و به او فرمود: بیاشام و اندکی بگذار، او چنین کرد، پیامبر (ص) باقیمانده‏ی آب را بر سر و سینه‏ی حضرت زهرا (س) پاشید و به او فرمود:

اَذْهَبَ اللَّهُ عَنْکِ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکِ تَطْهِیراً.

: «خداوند، ناپاکی را از تو دور سازد، و تو را پاک و پاکیزه نماید».


1) از آنجا که اسماء، همسر جعفر طیّار بود و در این هنگام همراه شوهرش در حبشه بسر می‏بردند، بعضی معتقدند در اینجا اشتباه لفظی رخ داده است، و ظاهراً «سَلْمی بنت عُمَیس» (همسره حمزه) بوده است نه اسماء (اعیان الشیعه ط ارشاد ج 1 ص 313)- مترجم.