زمان مطالعه: < 1 دقیقه
از ابوسیعد خُدری نقل شده: روزی حضرت علی (ع) گرسنه شد و به حضور فاطمه (س) آمد و گفت: ای فاطمه! آیا طعامی در نزد شما هست تا بخورم.
فاطمه (س) عرض کرد: نه، سوگند به خدائی که پدرم را به مقام نبوت گرامی داشت، و تو را به مقام وصایت اکرام نمود، چیزی از غذا در نزد من نیست، و دو روز است غذا نداریم که اگر چیزی از غذا وجود داشت، تو را بر خودم و بر پسرانم حسن و حسین (ع) مقدّم میداشتم.
علی (ع) فرمود: ای فاطمه! جرا به من خبر ندادی تا غذائی برای شما تهیّه کنم؟
فاطمه (س) گفت:
یا اَبَا الْحَسَنِ اِنّیِ لَاَسْتَحْیِی مِنْ اِلهِی اَنْ اُکَلِّفَ نَفْسَکَ مالا تَقْدِرُ عَلَیْهِ.
: «ای ابوالحسن! من از خدایم شرم میکنم که ترا به چیزی که قدرت بر آن نداری تکلیف کنم».