باید توجّه داشت، چنانکه در محل خود بحث و بررسی شده، دوستی مقرّبان درگاه خدا به فرزندان و نزدیکان و دوستان خود از انگیزههای نفسانی و هوسهای بشری، سرچشمه نمیگرفت، بلکه آنها از هرگونه هوسهای نفسانی بدور بودند، و محبّت و ارادت آنها خالص برای خدا بود، آنها جز خدا کسی را دوست ندداشتند، و دوستی آنها از غیر خدا از این رو بود که بازگشت این دوستی، به دوستی خدا بود، بر همین اساس، حضرت یعقوب (ع) یوسف را بیشتر از فرزندان دیگرش دوست میداشت، و از آنجا که فرزندان یعقوب از راز دوستی یعقوب به یوسف، ناآگاه و بیخبر بودند، آن حضرت را به گمراهی نسبت دادند و گفتند: ما نیرومندتریم، و ما سزاوارتریم که یعقوب (ع) ما را به دوستی بگیرد، زیرا ما برای انجام اموری که در دنیا میخواهد توانمندتر میباشیم.(1)
اما علاقهی بسیار یعقوب به یوسف بخاطر امور مادّی نبود بلکه فقط برای آن بود که خدا یوسف را دوست دارد، و او را از میان برادران، برگزیده است، و روشن است که محبوب خدا محبوب پیامبرش خواهد بود.
مرحوم کُلَیْنی از محمد بن سنان نقل میکند که من نزد امام جواد (ع) بودم و
موضوع اختلافاتی را که در بین شیعیان پدیدار شده بود به آنحضرت عرض کردم، به من فرمود:
«ای محمد! خداوند همواره در یکتائی و بیهمتائی خود یکتا و بیهمتا بود، پس از آن محمد و علی و فاطمه (علیهمالسّلام) را آفرید و آن سه نور پاک هزاران سال ماندند، سپس خداوند تمام موجودات را خلق فرمود، و آنان را گواه در آفرینش موجودات گردانید، و اطاعت ایشان را در میان تمام مخلوقات، جاری ساخت، و امور آن را به ایشان واگذار نمود، پس آنان (محمد، علی و فاطمه) حلال میکنند آنچه را که بخواهند، و حرام میکنند آنچه را که بخواهند، ولی آنها هرگز چیزی را نمیخواهند مگر اینکه خدا بخواهد «وَ لَنْ یَشائُوا اِلّا اَنْ یَشاءَ اللَّهُ» سپس امام جواد (ع) فرمود: ای محمّد! این عین دیانت است، هر کس تند برود و از آن جلو بیفتد، گمراه گردد، و هر کس کُندی کند و عقب بماند به هلاکت میرسد، و هر کس به همراه دین و هماهنگ با دین حرکت کند و همواره ملازم آن باشد به حق میرسد، ای محمد! این سخن را یاد بگیر و حفظ کن».
مؤلّف گوید: این حدیث شریف، بیانگر آن است که وجود مقدّس فاطمه (س) از افرادی است که خداوند امور همهی اشیاء را به آنها واگذار کرده است، پس او آنچه را بخواهد حلال میکند و آنچه را بخواهد، حرام مینماید (با توجه به اینکه او همان خواستهی خدا را میخواهد).
1) چنانکه این مطلب در آیه 8 سورهی یوسف آمده است.