جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خاطره‏ی آن شب، از زبان خدیجه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

خدیجه (س) می‏گوید: من در این مدّت به تنهائی مأنوس شده بودم وقتی شب می‏شد سرم را می‏پوشاندم و پرده را می‏آویختم و در خانه را می‏بستم و نماز خود را می‏خواندم، چراغ را خاموش نموده و به بستر برای استراحت می‏رفتم، ولی در آن شب نه خواب بودم و نه بیدار که ناگهان پیامبر (ص) آمد و حلقه در را زد، گفتم: کوبنده‏ی در خانه کیست، که جز محمّد (ص) آن را نمی‏کوبد؟

رسول خدا (ص) با بیان شیرین و کلام دلنشین فرمود: «ای خدیجه! در را باز کن

من محمّد (ص) هستم».

با خشنودی و شادی برخاستم و در را گشودم، و آن حضرت وارد خانه شد، بنای آنحضرت بر این بود که هرگاه وارد خانه می‏شد، ظرف آب می‏طلبید و وضو می‏گرفت و بطور اختصار دو رکعت نماز می‏خواند: و سپس به بستر خواب می‏رفت، ولی آن شب، آب نطلبید و آماده‏ی نماز نشد بازوی مرا گرفت و به بستر خود برد، وقتی که از مضاجعت برخاست، سوگند به خدا آنحضرت از من دور نشده بود که نور فاطمه (س) را در رحم خود یافتم و سنگینی حمل را احساس نمودم.

مؤلف گوید: کناره‏گیری چهل روز پیامبر (ص) از خدیجه (س) برای آن بود که آمادگی برای دریافت تحفه و هدیه‏ی خداوند را که همان وجود مقدّس فاطمه (س) بود پیدا کند، چنانکه در زیارتنامه‏ی حضرت زهرا (س) به این مطلب اشاره شده، آنجا که می‏خوانیم:

وَصَلِّ عَلَی الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ… فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولکَ وَ بِضْعَةِ لَحْمِهِ وَصَمیِمِ قَلْبِهِ وَ فِلْذَةِ کَبِدِهِ وَ النُّخْبَةِ مِنْکَ لَهُ وَ التُّحْفَةِ خَصَصْتَ بِها وَصِیَّهُ…

: «خدایا درود بفرست بر بتول پاک… فاطمه دختر رسول خودت و پاره‏ی تن و آرامبخش قلب او، و جگرگوشه‏ی او، و برگزیده‏ای از تو برای او، و تحفه‏ای که آن را به وحی خود اختصاص داد».

و این گونه کناره‏گیری پیامبر (ص) از خدیجه (س) بیانگر مقام بس ارجمند سرور بانوان جهان حضرت زهرا (س) است، که بیان را توانِ تبیین چنین مقامی نیست.

و شاید آوردن طَبَق خرما و انگور بهشتی برای رسول خدا (ص)، اختصاص به خصوص این دو میوه، بخاطر برکت بسیار و منافع فراوان این دو میوه باشد، چرا که در میان درختها هیچ درختی مانند درخت خرما و انگور دارای برکت بسیار نیست، علاوه بر اینکه این دو درخت از زیادی گِل آدم (ع) آفریده شده‏اند، و بعید نیست که در این اختصاص، اشاره به کثرت این نسل پاک و طاهر و مبارک و بسیاری فرزندان و برکات آن باشد، چنانکه در این باره در محل خود اشاره خواهیم کرد.

و امّا اینکه جبرئیل به پیامبر (ص) گفت: در این وقت، نماز بر تو حرام است (که در داستان فوق آمده بود) ظاهر این است که منظور نماز نافله و مستحبی بود، نه نماز واجب، زیرا پیامبر (ص) نماز واجب خود را قبل از افطار بجا می‏آورد، خداوند به

حقیقت موضوع آگاهتر است.