جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ماجرای ولادت حضرت زهرا

زمان مطالعه: 3 دقیقه

فاطمه زهرا (س) به سال پنجم بعثت در روز بیستم جمادی الثانی، در حالی که 45 سال از ولادت پیامبر اسلام (ص) گذشت، در مکّه دیده به جهان گشود، چنانکه این مطلب از امام صادق و امام باقر (ع) نقل شده است خدیجه (س) مادر حضرت زهرا (س) است، پیامبر (ص) وقتی که (در یکی از معراجهای خود) به آسمان عروج کرد، از مویه‏ها و از خرمای تازه و سیب بهشتی خورد، خداوند آن غذاهای بهشتی را در صلب پیامبر (ص) به آبی مبدّل کرد، هنگامی که آن حضرت از معراج به سوی زمین بازگشت، با خدیجه (س) هم‏بستر شد، و به این ترتیب نور فاطمه (س) در رحم خدیجه (س) قرار گرفت، روی این اساس فاطمه «حوراء انسیّه» است یعنی در عین اینکه انسان روی زمین است، از حوریان بهشتی است.

و بر همین اساس، هر وقت پیامبر (ص) مشتاق بوی بهشت می‏شد، از وجود عزیز فاطمه (س) بوی بهشت و بوی درخت طوبی را استشمام می‏نمود، و به همین خاطر بسیار فاطمه (س) را می‏بوسید، گرچه بعضی از همسران پیامبر (ص) بر اثر ناآگاهی به مقام ارجمند حضرت زهرا (س) این کار را ناپسند می‏شمردند.

ممکن است در اینجا سؤال شود که معراج پیامبر (ص) شش ماه قبل از هجرت انجام گرفت و به قول بعضی از سال دوّم بعثت انجام شد، در صورتی که حضرت زهرا (س) در سال پنجم بعثت متولد شد، و این موضوع با مطلب فوق (همبستر شدن پیامبر (ص) با خدیجه بدون فاطمه، پس از معراج) چگونه سازگار است؟

پاسخ اینکه: معراج پیامبر (ص) منحصر به یکبار نبود، تا این اشکال پیش آید، بلکه از امام صادق (ع) روایت شده که رسول خدا (ص) صد و بیست بار به معراج رفت، و در همه‏ی معراجها، خداوند پیامبر (ص) را به ولایت و امامت علی (ع) و امامان بعد از او، بیش از فرائض و دستورات واجب، سفارش کرد.

و در کتاب بحارالانوار نقل شده، علّامه‏ی مجلسی ماجرای سرآغاز ولادت حضرت زهرا (س) را چنین نقل می‏کند:

روزی پیامبر (ص) در سرزمین اَبْطَحْ (بین مکّه و منی) نشسته بود، امیرمؤمنان علی (ع) و عباس و حمزه و عمّار یاسر و منذر بن ضحضاح و ابوبکر و عمر در محضرش بودند، ناگهان جبرئیل به صورت اصلی خود که بسیار بزرگ بود و بالهایش مشرق و مغرب را فراگرفته بود، به حضور پیامبر (ص) آمد و صدا زد:

«ای محمّد! خداوند بزرگ بر تو سلام رساند و امر فرمود که چهل روز از خدیجه (س) کناره‏گیری کنی!».

این مأموریّت برای پیامبر (ص) سخت و گران آمد، چرا که پیامبر (ص)، خدیجه (س) را دوست داشت و بسیار به او علاقمند بود (ولی دستور خدا بر همه چیز مقدّم است و باید آن را انجام داد) از آن پس پیامبر (ص) چهل روز دور از خدیجه، روزها را روزه گرفت و شبها را به عبادت به سر برد، تا آنکه روزهای آخر فرارسید، پیامبر (ص) عمّار یاسر را نزد خدیجه (س) فرستاد و این پیام را به خدیجه (س) داد:

«ای خدیجه! مبادا گمان کنی که کناره‏گیری من از تو به خاطر بی‏محبتی و بی‏اعتنائی است، بلکه پروردگارم چنین دستوری فرمود، تا امر خود را اجرا کند، جز خیر و سعادت، گمان دیگر نکن، خداوند متعال هر روز چندین بار به خاطر تو به فرشتگان بزرگش، مباهات می‏کند بنابراین وقتی شب تاریک شد، در را ببند و در بستر خود استراحت کن، آگاه باش که من در خانه‏ی فاطمه بنت اسد هستم».

خدیجه (س) روزی چند بار از دوری رسول خدا (ص) غمگین می‏شد، وقتی که چهل روز به پایان رسید، جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: «خداوند بر تو سلام می‏رساند و می‏فرماید: برای دریافت و هدیه‏اش آماده باش».

پیامبر (ص) از جبرئیل پرسید: تحفه و هدیه خداوند چیست؟

جبرئیل، اظهار بی‏اطلاعی کرد.

در این هنگام میکائیل (فرشته‏ی مقرّب دیگر خدا) از آسمان فرود آمد، طبقی را که با پارچه‏ی سُنْدُسْ یا اِسْتَبْرَق بهشتی پوشیده بود، نزد رسول خدا (ص) نهاد.

جبرئیل نزدیک آمد و به رسول خدا (ص) عرض کرد: «خداوند می‏فرماید: که باید امشب از این غذا افطار کنی».

حضرت علی (ع) می‏فرماید: (پیامبر در خانه‏ی ما بود) هر شب هنگام افطار به من امر می‏فرمود که در خانه را باز بگذارم تا هر کسی مایل است وارد خانه شود (و در غذای پیامبر، بهره‏مند گردد)، ولی آن شب مرا در کنار در خانه نشانید و فرمود: «ای پسر ابوطالب! این طعامی است که برای غیر من حرام است».

من در کنار در خانه نشستم و رسول خدا (ص) تنها وارد خانه شد و چون سرپوش را از روی طبق برداشت، یک خوشه خرما و یک خوشه انگور در آن دید، از آنها میل فرمود تا سیر شد و آب هم آشامید سپس دست خود را برای شستن دراز کرد، جبرئیل آب بر دست مبارکش ریخت، و میکائیل شستشو داد، و اسرافیل با دستمالی دست آن حضرت را خشک کرد، سپس باقیمانده‏ی غذا با ظرف آن به سوی آسمان بالا رفت، آنگاه پیامبر (ص) برای ادای نماز (نافله) برخاست.

جبرئیل نزد آن حضرت آمد و گفت: اکنون نماز بر تو حرام است تا به خانه نزد خدیجه (س) بروی و با او همبستر شوی، زیرا خداوند با خود عهد کرده که در این شب از صُلْب تو، فرزندانی پاک بیافریند.

در این هنگام پیامبر (ص) پس از چهل روز کناره‏گیری، برخاست و به سوی خدیجه (س) رهسپار شد.