حضرت جواد الا ئمّه، امام محمّد تقی صلوات اللّه علیه حکایت فرماید:
روزی پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله توسّط سلمان فارسی رضوان اللّه تعالی علیه پیامی برای حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها فرستاد.
سلمان گوید: همین که جلوی درب منزل آن مخدّره رسیدم، ایستادم و سلام کردم؛ سپس متوجّه شدم که حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها مشغول قرائت قرآن است و آهسته آیات قرآن را بر لب زمزمه می نماید.
و دیدم که سنگ آسیاب بدون آن که دست حضرت روی آن باشد، در حال چرخش و دور زدن است و کسی را نزد حضرتش نیافتم.
برگشتم نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و عرضه داشتم: یا رسول اللّه! جریان مهمّ و عظیمی را مشاهده کردم!!
حضرت فرمود: آنچه را دیدی بیان کن؟
گفتم: همین که جلوی درب منزل دخترت، فاطمه سلام اللّه علیها رسیدم و سلام کردم، متوجّه شدم که وی آهسته قرآن می خواند و
سنگ آسیاب می چرخید و کسی را هم نزد او نیافتم.
پس حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله تبسّمی نمود و اظهار داشت: ای سلمان! خداوند قلب دخترم، فاطمه را سرشار از ایمان نموده است، او تمام وجودش ایمان و یقین می باشد و غرق در طاعت و عبادت پروردگار گشته بود.
لذا خداوند متعال فرشته ای را به نام روفائیل رحمت فرستاده است تا وی را کمک نماید.
و همان فرشته بوده است که سنگ آسیاب را برای دخترم فاطمه، می چرخانیده است.
و سپس افزود: بدان که خداوند مهربان تمام امور دنیا و آخرت فاطمه را کفایت خواهد نمود.(1)
1) الثّاقب فی المناقب: ص 290، ح 248.