جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ثنای میلاد فاطمه

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

به ساقی ای صبا بگو، حاجت ما برآورد++

ساغری از برای ما، ز آب کوثر آورد

به ساغر لطیفه گو، بگو لطیفه ای بگو++

که مطرب از ره وفا چنگ به مضمر آورد

بگو به ماه آسمان، به خود نبالد این قَدَر++

که ماه بی قرین من، سر از افق در آورد

ماه جمادی آمده، موقع شادی آمده++

باز منادی آمده، به نخل دل بر آورد

دوباره گشته این جهان به رتبه، برتَر از جنان++

که حقّ به خیل بانوان هادی و رهبر آورد

دوش شنیدم این ندا که امشب از ره وفا++

برای ختم الا نبیاء خدیجه دختر آورد

چه دختری که مظهر شرم و حیا و عفّت است++

چه عفّتی که عصمتش صفای دیگر آورد

نیافریده ذات حقّ به جز خدیجه مادری++

که دختری چو فاطمه پاک و مطهّر آورد

به بحر رحمتش خدا بیافرید یک صدف++

که یازده گهر از او و صُلب حیدر آورد

خدا برای عقل کلّ، دختری همچو برگ گل++

به کوری دو دیده مرده أبتر آورد

بهر نثار مقدمش ز فرو شادی و شعف++

لعل گهر طبق طبق، مریم و هاجر آورد

به شأن دخت مصطفی جبریل امشب از سَما++

چو برگ گل ورق ورق آیه ز داور آورد

ندیده مهر مادری چو خاتم پیمبران++

فاطمه را خدای او به جای مادر آورد

مهین حبیبه خدا، دیده گشود از وفا++

که چون حسین آیتی بر خصم ستمگر آورد(1)


1) از شاعر محترم: «ژولیده».