باد بهار کار مسیحا کند همی++
کاشجار مرده را دمش احیا کند همی
گر لاله نیست شیدا، داغش به دل چراست؟++
کاین خود حکایت از دل شیدا کند همی
بنگر به عندلیب که بر شاخسار عشق++
«خوشدل صفت مدیحت زهرا کند همی
امالائمه النقبا، بضعه الرسول++
آن را که مدح خالق یکتا کند همی
امروز پا نهد به جهان آنکه از شرف++
او را خدا شفیتهی فردا کند همی
از مقدمش جمادی ثانی، ربیع شد++
کز رخ جهان پر از گل رعنا کند همی
بطحا بود چو مولد پاکش به کائنات++
زان تا به حشر فخر به بطحا کند همی
آن درج یازده گهر و مام هفت و چار++
کو دهر پر ز لؤلؤ لالا کند همی
زهرا که زهره زهره ندارد که بر رخش++
یک ره ز فرط نور تماشا کند همی
زان رو چنین سپهر معلق، معلق است++
کو پشت خود به خدمت او تا کند همی
شعری(1) مگر به مدحش شعری سروده است++
«خوشدل» که جا به گنبد خضرا کند همی
1) شعرا: نام دو ستاره، و در فارسی دو خواهران نیز گویند.