جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حسن غفرانیان

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

دمی ای صبا ز ره وفا، بگذر به خدمت مصطفی++

برسان به شه سخن از گدا، سر من به فاطمه‏ات فدا

بگو ای خدیو سریر جان چو شدی روان تو ازین جهان++

چه کشیده فاطمه از خسان، چه ندیده از سخط و جفا

گهر تو ای شه لامکان، شده در ظلام الم نهان++

ز ره عنایت و امتحان، نزد او بشکوه دم از رضا

قمر سپهر وفا و دین، گهر شرافت ما و طین++

شرف هدایت عالمین، هدف (خلقت علی الهدی)(1)

لگد عدو ز قفای در، شکن چو فاطمه را کمر++

ز چه زیر نامده بر زبر، نشد این جهان کهن فنا؟

به خزان برآمده گلشنش، زده خون ز دل سوی دامنش++

شده سقط نسل محسنش، به نشان وقعه‏ی کربلا

به بهار هجدهمین ز جان شده سیر و رفته ازین جهان++

ببر پدر شده میهمان، شده از لقای علی جدا

هله یا علی چه کشیده‏ای، به چه پایه ز غم که رسیده‏ای++

اثرات لطمه چو دیده‏ای، به عذرا سیده النسا

هله یا مهیمنه فاطمه تو به عرش حق شده قائمه++

تو و مهر تو همه لازمه، به لقاء رحمت کبریا

حسنین را چو تو مادری، به بهشت لطف خدا، دری++

به نساء سامیه سروری، شجری تو بر ثمر ولا

چو «حسن» دل از همه کنده‏ام، به رجاء فاطمه زنده‏ام++

به خدیو عاصمه بنده‏ام به ولای فاطمه الصلا


1) تو از برای هدایت آفریده شده‏ای.