جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جدائی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

به گاه نزغ با حال مکدر++

بگفتا با علی، دخت پیمبر

پسر عم ای به هر غم غمگسارم++

بیا بنشین وصیت با تو دارم

فلک افکنده طرح بی وفائی++

پسرعم آمده وقت جدائی

اگر رنجیده‏ای از من پسر عم++

خلافی دیده‏ای از من پسر عم

حلالم کن به جان نور عینم++

یتیم بی‏نوا یعنی حسینم

چو بیرون رفت روحم از تن زار++

به شب نعش مرا بر خاک بسپار

دگر خواهم ز روی مهربانی++

به بالین سرم قرآن بخوانی

شب هر جمعه آئی بر مزارم++

به خاطر آوری احوال زارم

به جای من پسر عم تا توانی++

بکن با کودکانم مهربانی

که بعد از مرگ من دایم فکارند++

یتیمند و به سر مادر ندارند