جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صدای ناله‏ی زهرا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

فسرده خاطر و پهلو شکسته و غمگین++

فتاد سرو خرامان قامتش به زمین

پس از وصیت او با علی شه مردان++

برفت طایر روحش به شاخسار جنان

سیاه عارض گردون ز آه زینب شد++

جهان به دیده‏ی کلثوم تیره چون شب شد

فغان و آه از آندم که خونفشان ز دو عین++

بیامدند ضیاء دو دیده‏اش حسنین

به روی سینه‏ی مادر شدند گرم نوا++

فتاد غلغله ز افغانشان به ارض و سما

گهی ز درد یتیمی حسن به شیوه و شین++

گهی ز یاد غریبی به آه و ناله حسین

درآمدند ملایک به ناله و فریاد++

میان ارض و سما هاتفی ندا در داد

که یا علی گذری سوی این دو مضطر کن++

جدا حسین و حسن را ز نعش مادر کن

در آن زمان شه دین با نوازش بی مر++

جدا حسین و حسن را نمود از مادر

کنون ز جای دگر شورشی بسر دارم++

نه در مدینه که در کربلا نظر دارم

دمی که خسرو لب تشنه از جفای یزید++

سرش به نی شد و جسمش به خاک و خون غلطید

سکینه نام از آن تشنه لب یکی دختر++

به قتلگاه درآمد به جستجوی پدر

بدید پیکری از تیغ و نی دو صد پاره++

به آسمان تنش زخم همچو سیاره

به گریه گفت پدر جان فدای پیکر تو++

بریده است کدامین لعین ز تن سر تو

کدام ظالم بی رحم دل، دو نیمم کرد++

ز راه کینه بدین کودکی یتیمم کرد

پدر کدام جفا پیشه‏ی ستم گستر++

جدای ساخته رگهای حلقت از حنجر

به روی نعش پدر گرم آه و شیون شد++

چنانکه از غمش آشفته حال دشمن شد

دریغ و درد که بهر تسلی‏اش آنگاه++

به قتلگاه روان گشت شمر نامه سیاه

بزد به صورت آن بی‏نوا چنان سیلی++

که گشت عارض چون ماه انورش نیلی

«صغیر» بس کن از این ماجرا که جانسوزد++

ز آتش سخنت مغز استخوان سوزد