جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کشتی اهل ولا

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

کیست یا رب آنکه پشت در ز پا افتاده است++

از غمش شور و نوا در ما سوی افتاده است

کیست یا رب تا بگوید آن ز پا افتاده کیست++

گر ز پا افتاده در آتش چرا افتاده است

گر ببارد خون ز چشم چرخ گردون نی عجب++

زین شرر کاندر دل ارض و سما افتاده است

با که باید گفت راز دل که بعد از مصطفی++

در بلایا، معدن سر خدا افتاده است

چیست یا رب باغبان را چاره بیند به باغ++

گل پریشان است و بلبل از نوا افتاده است

یا رسول‏الله پس از مرگ تو از دست عدو++

آتش اندر دامن آل‏عبا افتاده است

آتش از یکسو و خون یکسو و، بین خاک و خون++

محسن زهرا جدا زهرا جدا افتاده است

جسم پر خون سینه‏ی بشکسته بازوی کبود++

پای در یکتا در بحر سخا افتاده است

در بقیع امشب کنار تربت زهرا علی++

در یم هجران به گرداب بلا افتاده است

العجل ای مهدی زهرا که از موج ستم++

در دل خون کشتی اهل ولا افتاده است

زد سروش از نو شرر بر جان «مردانی» که گفت++

کیست یا رب آنکه پای در ز پا افتاده است