جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دردانه‏ی خیر البشر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

امشب آن گلشن طاها ثمر آورده برون++

ثمری تازه، چو قرص قمر آورده برون

بحر زخار(1) رسالت، یم مواج کرم++

از بر خویش یگانه گهر آورده برون

نفس باد صبا مشک فشاند امشب++

که ز انفاس خوشش مشک تر آورده برون

حبذا ساقی بزمی که ز خمخانه‏ی عشق++

ساغر خویش چو تنگ(2) شکر آورده برون

قلم صنع خدا بین که چسان از رقمش++

منشی حکم قضا و قدر آورده برون

احسن آن قادر بیچون که ز گنجور قدم++

گوهری به ز همه خشک و تر آورده برون

نازم آن دست که از کنز خفی مطلق++

دُر دُردانه‏ی خیر البشر آورده برون

آفرین بر ید نقاش که از پرده‏ی غیب++

نقش این دختر والا گهر آورده برون

حمد آن خالق سرمد که ز بحر کرمش++

کوثری فخر تمام بشر آورده برون

به به آن مام که چون فاطمه از گنج عفاف++

همسر باب شبیر و شبر(3) آورده برون

مه نتابد اگر امشب چه عجب چون نگرد++

آفتابی ز پس ابر سر آورده برون

مرغ بی بال و پری بود چو مهجور حزین++

بین ز یمن قدمش بال و پر آورده برون


1) زخار: بسیار و پر و لبریز، پر آب و مواج.

2) تنگ شکر: بار شکر.

3) شبیر و شبر: حسن و حسین (ع).