جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شمسه‏ی گردون عصمت

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

غره‏ی ماه منور بین که غرا کرده‏اند

شامیان را طره‏ی مشکین مطرا کرده‏اند

برامید آنکه سازندش قبا آل‏عبا

اطلس زر بفت را پیروزه سیما کرده‏اند

چون برآمد جوش جیش شاه مردان در مصاف

از غبار تازیان چرخ معلا کرده‏اند

لعل دلدل را کله داران طاق چنبری

تاج فرق فرقدین(1) و طول جوزا(2) کرده‏اند

روشنان قصر، کحلی گرد خاک پای او

سرمه‏ی چشم جهان بین ثریا کرده‏اند

با وجود شمسه‏ی گردون عصمت فاطمه

زهره را این تیره روزان نام زهرا کرده‏اند

خون او را تحفه سوی باغ رضوان برده‏اند

تا از آن گلگونه‏ی رخسار حورا کرده‏اند

آنکه طاووس ملایک پای بند دام اوست

حرز هفت اندام نه گردون سه حرف نام اوست

بار دیگر بر عروس چرخ زیور بسته‏اند

پرده‏ی زربفت بر ایوان اخضر بسته‏اند

چرخ کحلی پوش را بند قبا بگشاده‏اند

کوی آهن چنگ را زرین کمر در بسته‏اند

اطلس گلریز این سیمایگون خرگاه را

نقش پردازان چینی، نقش ششتر بسته‏اند

مهد خاتون قیامت می‏برند از بهر آن

دیده‏بانان فلک را دیده‏ها بر بسته‏اند

تا ز بهر حجه الحق مهدی آخر زمان

نقره‏ی خنگ آسمان را زینی از زر بسته‏اند

دانه ریزان کبوتر خانه‏ی روحانیان

نام اهل البیت بر بال کبوتر بسته‏اند

دل در آن تازی غازی بند کاندر غزو روم

تازیانش شیهه اندر قصر قیصر بسته‏اند


1) فرقد: نام دو ستاره‏ای در صورت فلکی دب اصغر از ستارگان قطبی و ستاره دیگری نزدیک آن که هر دو را فرقدین گویند.

2) جوزا: دو پیکر، یکی از صورت‏های فلکی منطقه البروج که از بزرگترین و باشکوه‏ترین صور فلکی شمالی است، و نام برج سوم از دوازده برج فلکی خردادماه.