زمان مطالعه: < 1 دقیقه
ای فلک عصمت و حبیبهی داور++
در فلک عصمتی تو زهرهی ازهر
از تو بپاشد ستون خرگه والا++
وز تو بنا شد رواق گنبد اخضر
ای فلک دو مه دو اختر تابان++
معدن دو گوهر و دو سید رهبر
عین مسبب توئی و علت ایجاد++
علت ایجادی ای شفیعهی محشر
گر تو نبودی به بحر دهر سفینه++
دهر بدی تا ابد گسیخته لنگر
توده غبرا ز فیض جود تو ساکن++
در حرکت آمده ز قدر تو اختر
اختر تابان و ماه و مهر فروزان++
کسب ضیا میکنند از تو سراسر
جسم بود عالم، ولیک تواش جوان++
هست عرض ممکنات، ذات تو جوهر
این به مدیح تو کم که دخت رسولی++
دخت رسولی و روح حیدر صفدر