تا نسیم نوبهاری دامن صحرا گرفت++
صحن گیتی را فروغ گل ز سر تا پا گرفت
پهنهی هستی گلستان گشت و دامان چمن++
بس زمرد گون گهر از ابر گوهر زا گرفت
غنچه شد گلشن فریب و لاله شد بستانفروز++
شد نو اگر بلبل از شور و ره آوا گرفت
زردی از رخسار هستی شد رها در نیستی++
چهرهی بستان نشان از لالهی حمرا گرفت
فرودین امسال زیباتر شد از پیرار و پار++
پرتو رحمت مگر از عالم بالا گرفت
مژدهی میلاد دخت مصطفی را چرخ داد++
کز فروغش جلوهها مهر جهانآرا گرفت
آفتابی در زمین تابید کاندر آسمان++
پرتو از فیض وجودش زهرهی زهرا گرفت
پرتوی کز جانفزایی جلوه بر هستی فزود++
لولویی کز تابناکی پهنهی دریا گرفت
دختر پاک پیمبر پای در دنیا نهاد++
همسر حیدر به فر مردمی دنیا گرفت
آنکه نامش قدسیان را فیض علمنا فزود(1)++
آنکه نورش عرشیان را بانگ کرمنا(2) گرفت
گوشوار عرش اعظم بود و زیب گوش جان++
جای در دامان پاک سید بطحا گرفت
چون گریبان افق شد سینهاش مرآت حق++
همچو موسی روشنی از سینهی سینا گرفت
با کلام ایزدی شد گوش و دستش آشنا++
(آیت الکرسی(3) شنید و عروه الوثقی(4) گرفت)
در دل او چشمهها از زمزم و کوثر گشود++
بر سر او سایهها از سدره و طوبی گرفت
تا بسوزد تن در اندوه و بسازد ملک جان++
صبر ایوب و دم جانبخش از عیسی گرفت
آری آری برتر آمد از زنان روزگار++
حضرت زهرا که نام از علم الاسما(5) گرفت
کشور آزادگی را مولد و منشا نهاد++
شهر بند مردمی را مبدا و مبنا گرفت
مرحبا دلدادهای کاندر گلستان حیات++
نکهت از گلدستهی جنت به صد سودا گرفت
حبذا تا بندهای کاندر شبستان وجود++
پرتو از گویای «سبحان الذی اسری» گرفت
منزل آرای کمالی کش کسی همپایه نیست++
آفرینش را به لطف صورت و معنی گرفت
از زن نیکو خصال، احمد بهشتت هدیه کرد++
تا نهال هستی از جانبازی تو پا گرفت
دامنت آرام بخش انبیا و اولیاست++
زان ترا آوازه هم دنیا و هم عقبی گرفت
هرکه زهرا را به گیتی مقتدای خویش ساخت++
بی گمان بیت الامان در جنت المأوا گرفت
عفت و عصمت فروغی از هزاران مهر اوست++
در دل گردون از آن این پاکسیرت جا گرفت
«گلشن» و «مشفق» ستایند از بن دندان ورا++
چونکه گوش جانشان را بانگ یا زهرا گرفت
1) اشارتست به آیهی 65 از سوره کهف که میفرماید: «در آن جا بندهای از بندگان ما را که رحمت خویش بر او ارزانی داشته بودیم و خود بدو دانش آموخته بودیم بیافتند».
2) اشاره به آیهی 70 از سوره اسرا: «ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکی سوار کردیم و از چیزهای خوش و پاکیزه روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم».
3) اشاره به آیهی 255 از سوره بقره که میفرماید: «الله خدائی است که هیچ خدائی جز او نیست زنده و پاینده است، نه خواب سبک او را فرامیگیرد و نه خواب سنگین از آن اوست هر چه در آسمانها و زمین است، چه کسی جز به اذن او در نزد او شفاعت کند، آنچه را که پیش رو و آن چه را که پشت سرشان است میداند و به علم او جز آن چه خود خواهد احاطه نتوانند یافت، کرسی او آسمانها و زمین را در بر دارد نگهداری آنها بر او دشوار نیست، او بلند پایه و بزرگ است».
4) اشارت است به آیهی 256 از سوره بقره: «در دین هیچ اجباری نیست، هدایت از گمراهی مشخص شده است، پس هر کسی که به بت کفر ورزد به خدای ایمان آورد به چنان رشتهی استواری چنگ زده که گسستنش نباشد، خدا شنوا و داناست».
5) اشارتست به آیهی 31 از سوره بقره: «و نامهای چیزها را به آدم بیاموخت سپس آنها را به فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگوئید مرا بنام این چیزها خبر دهید».