زمان مطالعه: < 1 دقیقه
دیشب به سوگ «امابیها» گریستم++
با خویشتن نشستم و تنها گریستم
بعد از نبی که دیده و دل غرقه شد به خون++
با درد و داغ حضرت زهرا گریستم
از آتشی که بر جگر مرتضی نشست++
توفان ز دل برآمد و دریا گریستم
بر پهلوی شکستهی او آسمان گریست++
آن سان، کز ابر دیده سراپا گریستم
همراه با خلیل و حکیم و مسیح و نوح++
همسوی چشم مریم عذرا گریستم
در شعله زار آه حسن، نالهی حسین++
تن را به شعله دادم و جان را گریستم
شد خشک چشمهسار دل و چشم من ز اشک++
زین داغ پس به دامن شبها گریستم