پس از ثنای جمیل مهیمن ذوالمن++
ز ابتدای فطن تا به انتهای زمن
به پنج فرق بود افتخار و نازش من++
که روز حشر بدان پنج تن رسانم تن
محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن++
کسی که آلعبا را به طوع بنده بود++
دلش به نور محبت همیشه زنده بود
چو برگ شاخ حیاتم ز بیخ کنده بود++
مرا شفیع تن، این پنج تن بسنده بود
محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن++
به نور پاک صفی و به حق صفوت او++
به سجدهی ملکوت و به قرب و عزت او
که آدم صفی الله پس از انابت او++
قبول گشت بدین پنج نام توبت او
محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن++
سپیده دم که بجنبد نسیم صبح ز جای++
شود ز موکب او گل ز جیب نافه گشای
برآورند فغان بلبلان نغمه سرای++
کنند ورد زبان طوطیان شکر خای
محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن++
کسی که پاک بود اصل او و گوهر او++
خطا نرفته بود بر وجود مادر او
بر آستانهی این پنج تن بود سر او++
نبی و حیدر و سبطین او و دختر او
محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن++