زمان مطالعه: < 1 دقیقه
شرح غم جانگداز زهرا++
هر جا که نشست خاست غوغا
از اشک روان آن گل ناز++
شد سبزه و موسم تماشا
دل زان غم و رنج غرق خون شد++
دیوانهی عشق گشت و شیدا
تا دشت به خون نشسته بینی++
برخیز و بیا به سوی صحرا
میگفت علی ز هجر آن گل++
خار است نخست بار خرما
تو نور دو دیدهی رسولی++
من بی تو خسم کنار دریا
ترسم که به سیلیت نوازند++
زنهار مرو ازین پس آنجا
سعدی چو «خرد» بسوز و بخروش++
تا می نشوی ز غیر رسوا
میگفت شکسته پهلو از درد++
روزی دو برای مصلحت را
راه غم عشق پیش گیرم++
دنبالهی کار خویش گیرم
1) مصراعهای دوم شعر از سعدی تضمین شده است.