جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قصه‏ی زهرا(1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

شکسته قامت موزون سرو بستانش++

به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش

ز اشک چشم علی می‏توان نمود ادراک++

که دل چه می‏کشد از روزگار هجرانش

بسوخت جان جهانی حدیث شرح غمش++

که خون دیده‏ی ما بود مهر عنوانش

تن چو برگ گلشن را به خاک گور نهاد++

و یا ز شرم تو در غنچه کرد پنهانش

مصیبتی است جگر سوز قصه‏ی زهرا++

که جان زنده‏دلان سوخت در بیابانش

به بلبل چمن از مرگ گل خبر ندهید++

که بر شکسته صبا ز لف عنبر افشانش


1) مصراع‏های دوم شعر از حافظ تضمین شده است.