نور چشم مصطفی زهراستی++
در تجلی از همه اجلاستی
مصطفی را حق دو چشم عرش کرد++
نور آن منبسط در فرش کرد
رو بخوان در جامعه بادید دین++
تا بیابی نور دین زان محدقین(2)
چشم هستی چشم جان مصطفی است++
ساری و جاری در آن نور خداست
گر نمیشد نور جاری در دو عین++
در خفا میماند کل عالمین
نور حق مستولی اندر هستی است++
اندر او پیدا بلند و پستی است
هست چشم مصطفی مشکات او++
نور حق تابیده در مرآت او
شخص احمد هست مشکات هدی++
حضرت زهراست مصباح الدجی
نور از آن مصباح بر عالم رسید++
لب ایمان گشت در عالم پدید
شاخص آن لب لب، لب علیست++
هیچ میدانی اولو الالباب چیست؟
یازده فرزند او از فاطمه++
گشت مر عرش خدا را قائمه
قرت عین نبی خود نور زاست++
نور او سرمنشا نور هدی است
نور حق را هیچ گه سرپوش نیست++
نور احمد زین سبب خاموش نیست
این امامان نور پیدای حقند++
جمله جنب الله و نور مطلقند
1) برداشت و تفسیری از مناقب منسوب به محییالدین ابن عربی.
2) محدقین: دیدگان بینا، تیز نگرنده و احاطه کننده.