جز خدا از سر سر آگاه نیست++
جز ولی کس مظهر الله نیست
حق بود مستجمع جمع صفات++
جز ولی نگرفته از حق این برات
سر سر مرتضی زهراستی++
در تجلی از همه اجلاستی
در قبول او منشا اسرار شد++
چونکه از او پخش این انوار شد
مجتبی خود سری از اسرار بود++
او نخستین نور از این انوار بود
پور ثانی حیدر آن حسین++
پخش کرد آن نور را در عالمین
حضرت سجاد شد نور العباد++
باقر العلم آن ولی، نور رشاد
جعفر بن صادق آن ماه تمام++
کرد اندر علم و حکمت اهتمام
موسی کاظم که زیبش عشق بود++
مستقیم از حق نصیبش عشق بود
هشتمین نور از نخستین نور عشق++
بود روشنتر ز نور طور عشق
بعد از آن تابید تا نور تقی++
گشت نور دیدهی هر متقی
وان دهم نور هدی باب الحسن++
گشت نور عشق حق را ممتحن(2)
عسکری مجموعهی آیات شد++
عشق را هم منشا و مرآت شد
چونکه باید از وی آید در ظهور++
مهدی قائم الی دهر الدهور
1) برداشتی و تفسیری از مناقب منسوب به محییالدین ابن عربی.
2) ممتحن: امتحان شده، آزموده شده.