جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

و علی الجوهره القدسیه(1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

جوهر قدسیه بود آن پاک جان++

پاک از آلایش خیل زنان

ذات زهرا منشا تاثیر شد++

کیمیای عشق را اکسیر شد

گر نبود او، در خفا می‏ماند عشق++

با خود اندر پرده حق می‏راند عشق

قابل جمع فیوضات حق اوست++

از جهاتی از آب خود اسبق اوست

چون ولی الله اعظم فاعل است++

پر فیوضات ولی او قابل است

در مثل حوای روحانی است او++

منشا و مبداء انسانی است او

خاتمت را حق نمود آباد از او++

چون همه خیل امامان زاد از او

عشق را یک سوی باید قابلی++

جز خدا نبود مر او را فاعلی

پس همه تاثیر از حق است حق++

شد معانی حائل ای رب الفلق

پرده‏داری کن که ستاری تر است++

راز دل گر بشنود تن بر هبا است

ما گروه بی دلان جمله تنیم++

کی توان بر اصل این معنا، تنیم(2)

چون معانی فوق استعداد ماست++

حضرتش از دید جانها در خفاست

قدر آن انسیه شد مجهول از آن++

که ندارد هیچ کس از او نشان

در تعین گرچه او انیسه است++

ذات پاکش جوهر قدسیه است


1) برداشت و تفسیری است از مناقب منسوب به محیی‏الدین ابن عربی.

2) تنیم: مراد عدم توانائی است.