جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مادر دو رهبر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

ای حرم خاص خداوندگار++

دست خداوند ترا پرده‏دار

مهره جبین، زهره‏ی زهرا تویی++

روشنی ماه و ثریا تویی

از همه زنهای جهان برتری++

آن همگان دیگر و تو دیگری

ام آب و بضعه‏ی خیر الانام++

مادر دو رهبر صلح و قیام

همسر محبوب امیر عرب++

خلقت پیدا و نهان را سبب

خوانده خدا عصمت کبری ترا++

گفته نبی ام‏ابیها ترا

ابن و ابت تاج سر عالمند++

نسل تو سادات بنی‏آدمند

مادر تو اشرف زنهاستی++

دختر تو زینب کبراستی

چیست حیا؟ ریشه‏ی دامان تو++

کیست ادب؟ بنده‏ی فرمان تو

پاک بود دامنت از هر گناه++

آیه‏ی تطهیر ز قرآن گواه

عالمه و نابغه‏ی روزگار++

هاجر و مریم را، آموزگار

مانده ز علم تو علی درشگفت++

آنکه کمالش همه عالم گرفت

شرم و ادب از ابدبت شرمسار++

گوش ترا عقل و خرد گوشوار

رشته‏ی تو رشته‏ی نظم جهان++

سینه‏ی تو مخزن راز نهان

وقت خوشت وقت مناجات تو++

شاد پیمبر ز ملاقات تو

کس نبرد راه به سامان تو++

جز پدر و شوهر و یزدان تو

هم ز پی عرض ادب گاه گاه++

یافته جبریل در آن خانه راه

خانه‏ی تو گلشن مهر و وفا++

مکتب تو مکتب صدق و صفا

نیست عجب گر به چنین مکتبی++

تربیت آموخته چون زینبی

ای یکمین بانوی کاخ عفاف++

جان به فدایت که به شام زفاف

پیرهن خویش به مسکین دهی++

خاطر آن غمزده تسکین دهی

زین ملکات و ملکوتی صفات++

فاطمه جان عقل و خرد مانده مات

با همه‏ی شوکت و اجلال تو++

بعد نبی تیره شد اقبال تو

دوره‏ی عزت سپری شد ترا++

امت بیرحم جری شد ترا

قدر تو یا فاطمه نشناختند++

بر حرم حرمت تو تاختند…

ای شده محروم ز ارث پدر++

عالم و آدم ز غمت خون جگر

عصمت یزدانی و معصومه‏ای++

زوج تو مظلوم و تو مظلومه‏ای

داغ غمت بر دل رنجور ماند++

قدر تو و قبر تو مستور ماند

فاطمه، ای گوهر دریای راز++

ما همه را سوی تو روی نیاز

باد فدایت پدر و مادرم++

خاک ره فضه‏ی تو افسرم

مهر تو سرمایه‏ی ایمان من++

یاد تو باغ گل و ریحان من

ای پدرت رحمه للعالمین++

مرحمتی کن به من دل غمین

من که ز احسان تو شرمنده‏ام++

دست به دامان تو افکنده‏ام

جز به توام هیچ سر و کار نیست++

غیر حسینت دگرم یار نیست

از کرم خویش گناهم ببخش++

در کنف خویش پناهم ببخش

فاطمه، ای آنکه خرد مات تست++

چشم «موید» به کرامات تست