جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جلوه‏ی ملکوت

زمان مطالعه: 7 دقیقه

ملک در سجده‏ی آدم زمین بوس تو نیت کرد++

که در حسن تو چیزی دید بیش از طور انسانی

حافظ

آفریدگار توانا را در پرده‏ی مشیت، رمز و رازهاست و در نهانخانه‏ی تقدیر و ابداع، طرفه‏کاریها. آن یگانه‏ی بی انباز از پی اظهار قدرت و ابراز حکمت خویش، امور ممتنع را میسر و محال را ممکن می‏سازد، گاه آتش را بر خلیل گلستان می‏کند و از عصای چوبین موسی اژدها پدید می‏آورد و گاه آب نیل را بر قبطیان خونابه می‏سازد، هر چند عقل جز وی خرده‏بین، از ادراک حقیقت و ماهیت آن عاجز است، اما چنین اموری برای آن کیمیا کار قدیر امری ممکن است و تبدیل و تغییر ماهیت کاری آسان.

ای مبدل کرده خاکی را به زر++

خاک دیگر را نموده بوالبشر

کیمیا داری که تبدیلش کنی++

گرچه جوی خون بود نیلش کنی

این چنین میناگریها کار تست++

وین چنین اکسیرها ز اسرار تست

اما در این عالم گاه واقعه‏ای به وقوع می‏پیوندد که هر چند به ظاهر، طبیعی می‏نماید ولی اگر در آن به دیده‏ی بصیرت بنگریم آن واقعه خود معجزه‏ای بزرگ است و از حیث شمول و تاثیر به مراتب از آن معجزات عظیم‏تر.

آیا ظهور پیامبر گرامی اسلام در میان عرب جاهلی و آن مردمی که از هرگونه کمال و فضیلتی عاری بودند و خود بزرگترین معجزه به شمار نمی‏آید؟.

انسانی با آن همه محاسن و مکارم که تجسم جمیع فضائل بود از میان قومی برخیزد که جز فساد و تباهی و قتل و غارت پیشه‏ای نداشتند و به انواع مناهی و ملاهی آلوده بودند.

اشراف و سران قبائل آنان، مردمی هوسران و شهوت‏پرست بودند که جز شکمبارگی و شهوترانی و رباخواری و تفاخر قومی امتیازی

نداشتند و افتخارشان پرده‏داری کعبه بود که آن خانه را جایگاه بتان ساخته بودند، همان مردم تیره‏بخت خودخواهی که از غایت جهل و عصبیت، دختران معصوم خویش را زنده به خاک تیره‏ی گور می‏سپردند و هرگز رگ مهر و عاطفت آنان نمی‏جنبید، و بدین عمل وحشیانه و هولناک تفاخر نیز می‏کردند.

از میان چنین قومی خداوند، محمد (ص) را که مظهر جمیع فضائل و مجمع تمام مکارم بود برانگیخت تا آئینی را بنیان نهد که تا انقراض عالم عهده‏دار انتظام جامعه و تربیت نوع انسان و سبب سعادت و رستگاری آنان گردد.

و طرفه‏تر اینکه از میان همان قوم که دختران را زده به گور می‏سپردند و از نسل همان پیامبر، دختری پا به عرصه‏ی هستی گذارد که جلوه‏ی جلال و جمال خداوند و آینه‏ی تمام نمای خصائل پیامبر و اسوه‏ی جمیع فضائل و کمالات باشد.

آری فاطمه، آن یگانه بانوئی که دیده‏ی روزگار به بزرگی و علو قدر و کرامت و فضیلت او هرگز به خود ندیده، وجودش یکی از بزرگترین معجزات بشمار است.

بانوئی که آیات کتاب خدا و روایات پیامبر و ائمه‏ی هدی، بیانگر منزلت و مرتبت اوست و خداوند و برگزیدگان خداوند ستاینده‏ی اویند،

آیا کدام زبان و قلم را یارای آن است که او را بستاید و کمالات بی‏حد او را شرح کند.

خداوند به نص وحی، مقام عصمت او را در آیت تطهیر بیان کرده و ساحت قدس وی را از هر آلایشی منزه و مبرا دانسته است.

در آیه‏ی مباهله با نصارای نجران، فاطمه یکی از ارکان آن جمع و در عداد دیگر معصومان بشمار است.

سوره‏ی مبارکه‏ی کوثر، وجود شریف او را خیر کثیر و برکت و نعمت جاویدان خوانده است.

روایات بسیار از رسول گرامی اسلام و ائمه‏ی معصومین در نعت و منقبت و مقام شامخ او رسیده که در مطاوی کتب فریقین موجود است.

زندگانی فاطمه علیهاسلام از آغاز تا انجام، نمونه و سرمشق است برای انسانهای فضیلت جو و حق‏طلب، چه زهرا سلام‏الله‏علیها انسان کامل است و اسوه‏ی تمام فضائل.

او از آغاز زندگی همگام و همراه با پدر عظیم الشان خود، راه پرنشیب و فراز مبارزه را پیمود و در کوران جمیع حوادث و مصائب استوار و مقاوم به استقبال خطر رفت، در مکه در آغاز دعوت و در مدینه پس از هجرت گام به گام با پدر و همسر خود، در راه استقرار

حکومت توحید و تثبیت بنیان اسلام راه سپرد و در این راه رنجها برد و خون دلها خورد و لحظه‏ای از پای ننشست.

فاطمه در انتظام امور خانه و تربیت فرزندان و حُسن سلوک با همسر، نمونه و سرآمد بود و در عین حال در متن حوادث و رویدادهای جامعه حضور فعال داشت و هرگز از مسئولیت و رسالت خویش غافل نماند.

او به اثبات رسانید که زن موجودی است عظیم القدر و ملکوتی که اگر به مقام و جایگاه والای خویش واقف گردد، آنچنان به قله عظمت و ذروه‏ی کمال عروج می‏کند که دیده‏ی عقل دیده‏وران را خیره می‏سازد و صاحبنظران را به حیرت و اعجاب وامی‏دارد.

فاطمه به زنان عالم آموخت که قبول مسئولیت‏های اجتماعی و مبارزه با بیداد و انحراف و پاس ارزشهای متعالی، تعارضی را با انجام مسئولیت‏های خانه و خانه‏داری ندارد و زنان می‏تواند در این هر دو عرصه سهمی بسزا و تاثیری ژرف داشته باشند.

فاطمه تنها یک شخص نیست بلکه او شخصیتی است جاویدان و حقیقتی است سیال که در بستر زمان جاری است، و زلال فضیلت و کمال است که بر جویبار اندیشه و ذهن طالبان حقیقت و جویندگان فضیلت روان است و سرزمین‏های مستعد و قابل را سیراب می‏سازد

و از آن گلهای معرفت و حکمت می‏رویاند، او نهال برآمده از بوستان نبوت است و گل شکفته در گلزار رسالت، غنچه‏ای است که با نسیم وحی شکفته و در فروغ مهر ولایت بالیده است، او پا به پای پدر و همسر در جمیع صحنه‏ها حضور داشت و در برافراشتن کاخ رفیع اسلام سهمی بسزا از آن وی بود، از این رو سخت مترصد بود که این آئین الهی از انحراف مصون ماند و از دستبرد بدعت و خلاف در امان باشد، چنین بود که چون بنیان‏گذار اسلام به سوی رضوان الهی و رفیق اعلی رخت کشید و امر زمامداری دستخوش خلاف و اختلاف شد او نه تنها از برای حق خویش بلکه از پی حقظ اصول و پاس حقیقت دین و مرز شریعت بپای خاست و از حوزه‏ی آئین و حدود شرع دفاع کرد و با آن خطابه‏ی شورانگیز جاویدان که مناظره و محاجه‏ی او است با خلیفه‏ی وقت، مسئولیت خویش را به انجام رسانید.

مراد و مقصد فاطمه تنها بازگردانیدن قطعه زمین فدک نبود که در نظر آن بانوی یگانه فضای آفرینش تنگ بود، بلکه مقصود اصلی وی جلوگیری از خلاف و اعمال زور و انحراف از اصول بود، چنانکه شاعر گوید:

ملک تو مرز ملکوت خداست++

کی به هوای فدک خیبری

و امام علی علیه‏السلام در نامه‏ی معروف خود به عثمان بن حنیف فرماید:

بلی، کانت فی ایدینا فدک، من کل ما اظلته السماء، فشحت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرین… ما اصنع بفدک و غیر فدک.

آری از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، در دست ما فدک بود، گروهی بر آن بخل ورزیدند و جمعی از آن درگذشتند و آن را بخشیدند، مرا با فدک چه کار است و با آن چه خواهم کرد.

باری زهرا علیهاالسلام پاسدار مرز آئین و حافظ حوزه‏ی دین بود، اگر از آن بزرگ بانو تنها همان خطابه‏ی شورانگیز و گرانمایه‏ی او که در مسجد مدینه ایراد کرده بر جای مانده، بر عظمت روح و بلندی اندیشه و اشراف وی بر امور جاری و سیطره‏ی او بر معارف و حقایق والا، کافی بود.

فاطمه با منطق خدائی خویش که فصل الخطاب است با خلیفه‏ی وقت به مناظره و محاکمه پرداخت و مجمع مسلمانان را از اعوجاج و انحرافی که پیش آمده بود هشدار داد، این خطابه از نوادر و فرائدی است که در سلک سخنان بلند روزگار بشمار است و فروغ معارف و حقایق آن آفاق اندیشه‏های معرفت جو را روشن می‏سازد.

و از دیرباز مطمح نظر ادیبان و سخنوران بوده و بر آن شروح و تعلیقات نوشته‏اند، آیا در برابر آن عقیله‏ی خاندان وحی و پرورده‏ی مکتب نبوت، و خداوندگار سخن، چه کسی قادر است تا او را بستاید یا فضائل و کمالات بی‏شمار وی را باز گوید:

گر بریزی بحر را در کوزه‏ای++

چند گنجد، قسمت یک روزه‏ای

فاطمه علیهاسلام آن معنی متعالی و حقیقت والائی است که در واژه‏ها و کلمات در نمی‏گنجد و در قید عبارت درنمی‏آید.

تردیدی نیست که هنر به طور مطلق، از جمله شعر در ترسیم و تصویر چهره‏ها و بیان خصائص شخصیت‏ها سهمی بزرگ و تاثیری شگرفت دارد، هنرمند است که با خلاقیت خویش می‏تواند نام و اثر انسانی را جاودانگی بخشد و بیانگر فضیلت و کمال او باشد، اما گاهی فرد مورد تعریف چنان بلند مرتبه و عظیم القدر و واجد کمالات بی‏شماری است که هنر نیز در برابر او از شرح و بیان عاجز و ناتوان است و عظمت بی‏حد آن را برنمی‏تابد، و فاطمه آنچنان حقیقتی است که هنر با همه گسترگی از تبیین و ترسیم شخصیت او عاجز است.

به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را++

تو زیبا رو چنان خوبی که زیورها بیارائی

اما عشق و ایمان و علاقه و اعتقاد، دامان هنرمند، از جمله شاعر را رها نمی‏سازد و او را ملزم می‏دارد تا با همه ناتوانی و عدم بضاعت، فرد مورد علاقه و اعتقاد خود را بستاید و پرتوی از فروغ بی‏پایان او را در منظر و مرآی کمال جویان قرار دهد و خود با این خدمت ناچیز، بدان ممدوح تقرب جوید.

شاعرانی که به ثنا و ستایش فاطمه علیهاسلام پرداخته‏اند هر یک کم و بیش نشان از منزل و مرتبه‏ی خویش داده‏اند، نه در حد منزلت آن بانو سخن گفته‏اند، آنان با علم و آگاهی بدین حقیقت که مقام والا و مرتبت علیای آن ستوده‏ی خداوند برتر از مدایح آنان است، مع الوصف به سائقه‏ی ایمان و عشق، زبان به مدحت و منقبت آن مرات جمال الهی گشوده و هر یک بفراخور بضاعت و میزان استطاعت خویش بدان حبیبه‏ی داور، اظهار ارادت و محبت نموده‏اند.

این مجموعه، نمونه‏ای است از عشق و ارادت شاعرانی که شیفته‏ی عظمت و دلباخته‏ی محبت دخت گرامی رسول معظم و امام امامان بزرگوار و معصومند، هر یک به زبانی به مدحت و ثنای آن مجمع کمال و فضیلت پرداخته‏اند.

یکی بسان بلبل به نواخوانی و دیگری چون قمری به ترانه‏گوئی و مراد آنان همه عرض ارادت و اخلاصی است به آستان زهرای مرضیه

علیهاسلام.

این مجموعه از منابع و مآخذ متعددی استخراج و انتخاب شده و سعی ما بر آن بوده که حتی‏المقدور از سروده‏های خوب و موثر سود جوئیم. اما این ادعا را نداریم که آنچه در این دفتر گرد آمده همه آثاری یکدست و برگزیده و فاخر است، چه چنین چیزی خاصه در چنین مجموعه‏هائی که مخاطب‏های متفاوت دارد از نوادر است، اما سعی شده که تا حدی از آثار خوب نقل شود و بطور نسبی چنین است.

لازم به توضیح است که برخی از قصائد طولانی که در حوصله‏ی چنین مجموعه‏ای نمی‏گنجید، انتخاب بعمل آمده و تلخیص شده است یا از بعضی اشعار به علت ترکیبی نامناسب یا واژه و لغتی مهجور و نامانوس، بیت یا ابیاتی حذف شده، اما کوشش به عمل آمده تا به کلیت آن اثر لطمه و خدشه‏ای وارد نشود.

آنچه مسلم و محقق است اینکه جمیع این آثار اعم از عالی و متوسط، محصول و مولود ایمان و عشق و محبت سرایندگان آنها است نسبت به بانوی بانوای و سیده‏ی نساء عالمیان فاطمه علیهاسلام و همگان چشم امید و مرحمت به آستان جلال آن مخدره‏ی حریم قدس الهی دارند، امید است که این خدمت ناچیز، مرضی خداوند سبحان و مورد قبول پیشگاه زهرای مرضیه صلوات‏الله‏علیها واقع گردد.

و برای سرایندگان و خوانندگان و گردآوردندگان ذخیره‏ای باشد در یوم الحساب و وسیله تقرب به حریم فاطمه در روز رستخیز، تا آن شفیعه‏ی محشر در آن روز بیم و خطر همگان را دستگیر و شفیع گردد.

اللهم تقبل منا بمنک و کرمک

محمود شاهرخی «جذبه»- مشفق کاشانی