سپس جاحظ (دانشمند نامبرده) در ادامهی سخن میگوید:
اگر کسی سؤال کند: چگونه میتوان گفت که ابوبکر به فاطمه (س) آزار رسانید،
در صورتی که هر چه فاطمه (س) به ابوبکر، تندی میکرد و با گفتار خشن با ابوبکر سخن میگفت، ابوبکر با کمال نرمش جواب میداد، مثلاً فاطمه (س) به او میفرمود: من از این پس هرگز با تو سخن نمیگویم، ابوبکر در پاسخ میگفت: من هرگز از تو دوری نمیکنم، فاطمه (س) میفرمود: ترا نفرین میکنم، ابوبکر در جواب میگفت: من برای تو دعای خیر میکنم، به این ترتیب ابوبکر در دارالخلافه در حضور قریش، در برابر خشونت فاطمه (س) تحمّل کرد، و هیبت و شکوه خلافت، او را از نرمش بازنداشت، با اینکه مقام خلافت به اُبّهت و هیبت، محتاجتر است و چه بسا بر خلیفه واجب است که با قاطعیّت حریم باعظمت مقام خلافت را حفظ کند و از شکستن این حریم جلوگیری نماید.
ولی ابوبکر ملاحظهی حریم نکرد، تا فاطمه (س) را نرنجاند، بلکه با کمال نرمش، سخن گفت تا مقام و احترام فاطمه (س) را حفظ نماید، آنجا که خطاب به فاطمه (س) گفت: «در شرائط نیاز و بینیازی هیچکس نزد من عزیزتر از تو نیست، ولی (چه کنم) که از پیامبر (ص) شنیدهام میفرماید: ما گروه پیامبران، ارث نمیگذاریم، بلکه آنچه از ما باقی ماند صدقه است.