جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گلشن نبوت

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

ای گلشن نبوت سبز از صفای تو++

وی گلبن ولایت شاد از وفای تو

ای دختر پیمبر خاتم که روشن است++

چشم پدر به چهره‏ی ایزد نمای تو

نور خدای تافته از رویت آنچنانکه++

هرگز نگشته دیده‏ی کس آشنای تو

شمس حقیقتی تو و خورشید ذره‏وار++

خواهان فیض، چرخ زنان در سمای تو

صدیقه‏ی زکیه‏ی کبری توئی که هست++

ام‏الائمه النقباء از کنای(1) تو

آن خاندان که واسطه العقدشان توئی++

موصوف گشته‏اند به آل‏عبای تو

مرکز توئی در آیت تطهیر و این نوید++

آورده جبرئیل به دولتسرای تو

منت خدای را که ز فضلش عطا نمود++

ما را ولای حیدر و او را ولای تو

آموخت دامنت به حسن حلم و پروراند++

شیر تو شیر بیشه‏ی کرب و بلای تو

در آستین عاشق صادق گواه اوست++

بازوی تست شاهدی از مدعای تو

ای خاک پاک تو به مثل آب زندگی++

سر خفای تست مگر هم حیای تو

ای فاطمه که فاطر ارض و سما ترا++

بگزید بهر حیدر و او را برای تو

ما را به عرض مدحت تو امر کرده‏اند++

ورنه کجا رسیم به حد ثنای تو

امید کاین ثنا ز «دبیران» شود قبول++

بر حضرتت درود و سلام خدای تو


1) کنای: جمع کنیه.