جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گفتار پیامبر در شأن فاطمه و آینده‏ی او

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم صدوق از ابن‏عباس روایت مشروحی نقل کرده که پیامبر (ص) در آن، از ستمهائی که به اهل‏بیت (ع) می‏شود خبر داده است، از جمله از مطالب آن روایت این است که فرموده:

امّا دخترم فاطمه (س)، او سرور بانوان دو جهان از اوّلین و آخرین است، او پاره‏ی تن من، و نور چشم من، و میوه‏ی دل من و روح من است که در وجود من می‏باشد، او حوراء انسیّه است، چون در محراب عبادت خود در پیشگاه خدا به عبادت پردازد، نور او، برای فرشتگان آسمان می‏درخشد، چنانکه نور ستارگان برای اهل زمین می‏درخشد، خداوند به فرشتگانش می‏فرماید: «ای فرشتگان من، کنیز مرا که سرور کنیزان من است، بنگرید که در پیشگاه من برای عبادت ایستاده، مشاهده کنید که چگونه از

خوف من، اندامش می‏لرزد و با همه‏ی قلبش به عبادت من رو آورده است، شما را گواه می‏گیرم که من: شیعیان او را از آتش، ایمن ساختم. (یا گواهی می‏دهم نزد شما، که شیعیان او را از آتش دوزخ ایمن ساختم).(1)

مؤلّف گوید: پیامبر (ص) بعد از این گفتار فرمود: من هرگاه فاطمه (س) را می‏نگرم به یاد حوادث و مصائبی می‏افتم که بعد از من بر او وارد می‏گردد، گوئی می‏نگرم که پریشانی وارد خانه‏ی او شده، و به او بی‏احترامی می‏شود، و حقّش غصب می‏گردد، و از دستیابی به ارزش بازداشته می‏شود، و پهلویش شکسته می‏شود و فرزندش سقط می‏گردد، او ندا می‏کند: یا مُحَمَّداهُ!

جوابی نمی‏شنود یاری می‏طلبد ولی کسی او را یاری نمی‏کند، همواره بعد از من محزون و غمگین و گریان است، گاهی بیاد می‏آورد که وحی از خانه‏اش قطع شده، و زمانی بیاد می‏آورد که به فراق من مبتلا گشته، و نیمه‏های شب وحشت‏زده می‏شود از این رو که صدای قرآن مرا هنگام نماز شب، همواره می‏شنید، ولی اینک نمی‏شنود، سپس خود را پس از آنکه در دوران پدر، عزیز می‏یافت، پریشان و غمزده می‏یابد، در این هنگام خداوند، فرشتگان را مونس او می‏سازد، فرشتگان با او همسخن می‏شوند چنانکه با حضرت مریم همسخن می‏شدند، و فرشتگان خطاب به او می‏گویند:

یا فاطِمَةُ اِنَّ اللَّهَ اِصْطَفاکِ وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ، یا فاطِمَةُ اُقْنُتِی لِرَبِّکِ، وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرّاکِعینَ.

: «ای فاطمه! خداوند ترا اختیار کرد و برگزید و پاک ساخت و بر همه‏ی بانوان جهانیان، ممتاز نمود، ای فاطمه! خدای خود را عبادت و سجده کن و با راکعان درگاه خدا، رکوع بجای آورد».

سپس گوئی می‏بینم که او دردمند و بیمار شده، و نیاز به پرستار دارد، خداوند حضرت مریم دختر عمران را به پرستاری او می‏فرستد، تا از او پرستاری کند، در آن وقت با خدا چنین راز و نیاز می‏کند:

«خدایا از زندگی سیر و خسته شده‏ام و از دنیاپرستان افسرده گشته‏ام، مرا به پدرم

ملحق کن».

خداوند او را به من ملحق می‏سازد، او نخستین فرد از اهل‏بیت من است در حالی که محزون و غمگین است و حقش غصب شده، و او را کشته‏اند، به من می‏پیوندد، در این هنگام به خدا عرض می‏کنم: «خدایا کسانی را که به او ظلم کردند، از رحمت خود دور کن، و آنان را که حق او را غصب کردند، مجازات فرما، و آنان را که او را پریشان نمودند، خوار نما، و آنان را که به پهلوی او ضربت زدند و کودک او را سقط نمودند، در آتش دوزخ، مخلّد کن».

در این هنگام، فرشتگان می‏گویند: آمین: «خدایا به استجابت برسان».


1) … اشهدُکُمُ اِنّی قَدْ اَمِنْتُ شِیعَتَها مِنَ النَّار.