جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چگونگی دست گذاردن ابوبکر بر دست علی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

عدیّ بن حاتم (از اصحاب رسول خدا (ص) و از یاران علی علیه‏السلام) می‏گوید: سوگند به خدا دلم برای هیچکس آن گونه نسوخت که برای علی (ع) سوخت، آنگاه که دامن و گریبانش را گرفتند و او را به سوی مسجد کشاندند، و به او گفتند: با ابوبکر بیعت کن.

او فرمود: «اگر بیعت نکنم چه می‏شود؟»

در پاسخ گفتند: گردنت را می‏زنیم، علی (ع) سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! من ترا به گواهی می‏گیرم، این قوم آمدند تا مرا بقتل برسانند، با اینکه من بنده‏ی خدا و برادر رسول خدا (ص) هستم».

باز آنها به علی (ع) گفتند: دستت را برای بیعت دراز کن!

آن حضرت، اطاعت نکرد، آنها با اجبار دست آن حضرت را گرفتند و کشیدند، آن بزرگوار سرانگشتانش را خم کرد، همه‏ی حاضران هر چه توان داشتند به کار بردند تا دست او را بگشایند، ولی نتوانستند، سرانجام دست ابوبکر را پیش کشیدند و به دست بسته (و مشت شده‏ی) علی (ع) مالیدند در حالی که آن حضرت به قبر رسول خدا (ص) متوجه شده و می‏فرمود:

یَابْنَ اُمَّ اِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی.

«ای پسر مادرم، قوم مرا تضعیف کردند و نزدیک بود مرا بکشند». (اعراف- 150)(1)

روایت‏کننده می‏گوید: حضرت علی (ع) ابوبکر را مخاطب قرار داد و این دو شعر را خواند:

فَاِنْ کُنْتَ بِالشُّوری مَلَکْتَ اُمُورَهُمْ++

فَکَیْفَ بِهذا وَالْمُشِیرُونَ غُیَّبُ

وَ اِنْ کُنْتَ بِالْقُرْبی حَجَجْتَ خَصِیمَهُمْ++

فَغَیْرُکَ اَوْلی بِالنَّبِیِّ وَ اَقْرَبُ

«اگر تو از طریق شوری زمامدار امور مردم شدی، این چه شورائی است که در آن، طرفهای مشورت (امثال من) غایب بودند، و اگر از طریق خویشاوندی، استدلال کردی، دیگران از تو نزدیکترند».(2)

و آن حضرت مکرّر می‏فرمود:

وا عَجَباً اَتَکُونُ الْخِلافةُ بِالصَّحابَةِ، وَ لا تَکُونُ بِالْقِرابَةِ وَ الصَّحابَةِ.

«عجبا! آیا خلافت با همنشینی با پیامبر (ص) ثابت می‏شود، ولی با خویشاوندی و همنشینی (با هم) ثابت نمی‏گردد؟!»(3)


1) مطابق این روایت، علی (ع) بیعت نکرده است (مترجم).

2) این دو شعر در نهج‏البلاغه ذیل حکمت 190 آمده است.

3) این سخن با همین عبارت در شرح نهج‏البلاغه ابن ابی‏الحدید جلد 18 صفحه 416 و در شرح نهج‏البلاغه خوئی ذیل حکمت 190 آمده است، ولی در متن نهج‏البلاغه، عبارت چنین است: واعَجَباهُ! اَتَکُونُ الْخِلافَةُ بِالصَّحابَةِ وَ الْقَرابَةِ (نهج‏البلاغه حکمت 190)- مترجم.