بسم الله الرحمن الرحیم
هر محقق اهل نظری در بررسی متون تاریخی و روائی مسلمین، با این واقعیت آشنا میگردد که حوادث تلخ و ناگواری پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) دامنگیر جامعه اسلامی شد و انحرافات گوناگونی شکل گرفت.
تمام نویسندگان و مورخان و سیرهنویسان فرق اسلامی، اعتراف کردند که بلافاصله پس از وفات رسول خدا (ص) مصیبتهای جانکاهی بر اهلبیت رسول گرامی اسلام، باریدن گرفت.
و حقوق اجتماعی و سیاسی و اقتصادی حضرت زهرا (علیهاالسلام) غصب گردید و دوباره ارزشهای جاهلی زنده شد.
و حکومت الهی را با حکومت بشری و خودکامگی اشتباه گرفتند.
و صدها فرمان و رهنمود سیاسی رسول خدا در رابطه با امامت و
حکومت امام علی (ع) آگاهانه نادیده گرفته شد.
و هزاران روایت و احادیث پیامبر اسلام در رابطه با اهلبیت (ع) و یگانه دخترش حضرت زهرا (علیهاالسلام) و امام علی (ع) را به دست فراموشی سپردند.
و حادثه عظیم 70 روز قبل «واقعه غدیر خم» را انکار کردند و با تفسیر و اظهار نظرهای دروغین کنار گذاشتند.
و برای اولین بار تفسیرهای دروغین و دخالت دادن اغراض سیاسی و آراء شخصی در قرآن راه یافت که با افشاگریهای لازم و استدلالهای حضرت فاطمه (علیهاالسلام) روبرو شدند و چارهای جز تسلیم و سپس اهانت کردن نداشتند.
و برای اولین بار دفاع مقدس در برابر تهاجمات عقیدتی، فکری سران سقیفه، از اهلبیت (ع) و صدیقه طاهره، شکل گرفت.
و برای اولین بار، برای شکستن خط دفاعی اهلبیت (ع) سیلی زدنها، آتش زدنها، اهانتها، شلاق زدنها، تهدید کردنها، مطرح شد.
و امّت پیامبر اسلام به حرمت حریم فرزندانش تاختند.
و بر بوسهگاه رسول خدا، آن بازوان تنومند زهرا، شلاق نواختند.
و به یکباره همه چیز دگرگون شد.
و همه ارزشها واژگون گردید.
و همه سفارشها و وحی الهی انکار شد.
و فصل غمبار و خونینی در تاریخ امّت اسلامی آغاز گردید.
نویسندگان فرق اسلامی در تحلیل این همه از حوادث ناگوار، سرگردان ماندند که:
در برابر این همه از وقائع ناگوار سیاسی چه باید کرد؟
آیا همه این رویدادها را نقل کنند؟
و در تاریخ ثبت نمایند؟ تا آیندگان بخوانند و قضاوت کنند؟
و دست از هر گونه تحلیل و پیشداور و قضاوتی بردارند؟
در آن صورت نسلهای آینده، با مطالعه و ارزیابی حوادث ناگوار پس از رسول خدا، سران سقیفه را به باد انتقاد و اعتراض خواهند گرفت، و محکومشان خواهند نمود، و مظلومیّت و حقّانیت امام علی (ع) و زهرای مرضیه (علیهاالسلام) را باور خواهند کرد.
آیا راه دیگری وجود ندارد؟
گروهی آمدند و از نقل حوادث تاریخی سرباز زدند.
بعضی از مورخین، با تعهدی که داشتند همه آن حوادث ناگوار را بدون هر گونه اظهار نظری نقل کردند که:
یا سر بردار شدند.
و یا در زندانها پوسیدند
و یا منزوی گردیدند
سیرهنگاران درباری، دست به تحریف حوادث و رویدادهای تاریخی صدر اسلام. زدند و واقعیتها را نادیده گرفتند و با دروغپردازی و تحریف، خود را نیز رسوا کردند.
دستهای از مورّخین تحلیلگر، به جای عدم نقل یا تحریف حوادث پس از رسول خدا، به توجیه کردن، و ارزیابی و پیشداوریهای شخصی، روی آوردند، و تلاش نمودند تا در کنار نقل آن همه از حوادث تلخ و ناگوار، با بهانههای مختلف، سران سقیفه را تطهیر نمایند.
مثلا نوشتند:
الف- هر انسانی اشتباهاتی دارد.
ب- درست است که سران سقیفه آن همه از حوادث ناگوار را پدید آوردند امّا تا حدودی طبیعی است زیرا حکومت کردن، این چیزها را نیز دارد.
ج- سران سقیفه معصوم که نبودند و لازم هم نیست باشند(1)
راستی آیا این قبیل از پاسخها درست است؟
آیا میشود باور کرد که حوادث ناگوار پس از رسول خدا (ص) از یک سری اشتباهات معمولی پدید آمده باشد؟
باز هم میپرسیم:
چرا و چگونه امّت اسلامی به انحراف کشیده شد؟
چگونه میشود باور کرد که یک ملّت انقلابی مجاهد، یکباره سیر ارتجاعی گرفته و سقوط نماید؟
چگونه مجاهدان جان بر کف اسلام، بیتفاوت شدند و شمشیرها را غلاف کردند؟
آیا این دگرگونیها و سقوط کردنها، یک جبر مسلّم تاریخی است؟
و سرنوشت شومی است که باید تحقق یابد؟
و گریزی از آن نیست؟
یا علل و عوامل سیاسی، اجتماعی دارد و میشود از آنها پرهیز کرد و پیشگیری نمود؟
پاسخ صحیح پرسشهای یاد شده، در این کتاب مورد ارزیابی و تحلیل قرار میگیرد.
امیدواریم با بررسی علل و عوامل حرکتها و سقوطها، پیروزیها و شکستها، ما نیز آفات انقلاب را بشناسیم و همه عوامل منفی و آفات تداوم انقلاب الهی، را شناخته، از سر راه برداریم و تا ملاقات حضرت یار، انقلابی بمانیم و نگذاریم یک بار دیگر حوادث ناگوار گذشته تکرار شود.
انشاءاللّه
قم- محمد دشتی زمستان 1369
جمادی الثانی 1411
(ایام فاطمیّه)
1) مانند ابن ابیالحدید و عبدالفتّاح عبدالمقصود و محمّد عبده.