وقتی که سخنان فاطمه (س) به اینجا رسید، ابوبکر در مقام پاسخ برآمد و پس از حمد و ثناء چنین گفت:
ای دختر رسول خدا! پدرت رسول خدا (ص) نسبت به مؤمنان، مهربان و بزرگوار بود، نسبت به کافران، سخت و خشن بود، رسول خدا از نظر نسبت پدر تو بود، نه پدر زنهای دیگر، و او برادر شوهر تو بود، نه برادر دیگران، پیامبر (ص) او (علی) را برای هر کار مهم و بزرگی برگزید و او یاور خوبی برای پیامبر (ص) بود، شما را جز افراد سعادتمند دوست ندارد، و هیچکس جز تیرهبخت با شما دشمنی نکند، شما عترت پاک رسول خدا (ص) هستید و از نیکان و برگزیدگان خدا میباشید، شما راهنمای ما به سوی سعادت هستید و پیشوای ما به سوی بهشت میباشید، و تو ای بهترین زنان و دختر
بهترین پیامبران! در گفتار خود راستگو، و در عقل و معرفت، سرآمد دیگران میباشی، کسی حق ترا از تو بازندارد، و در صداقت تو حرفی نخواهد داشت، سوگند به خدا از دستور رسول خدا (ص) بیرون نشدهام و جز به اذن آن حضرت، رفتار نکردهام، و البته آن کسی که از طرف قومی به عنوان بازرس و ناظر، انتخاب میشود، به آن قوم دروغ نمیگوید، من خدا را شاهد میگیرم که از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «ما پیامبران طلا و نقره و زمین و مالی از خود، به ارث نمیگذاریم، و میراث ما علم و حکمت و کتاب و نبوّت است، و آنچه از متاع دنیا از ما باقی بماند، در اختیار آن کسی است که پس از رحلت ما، زمام امور عموم مردم را بدست میگیرد، و او هرگونه که صلاح دانست، در آن تصرّف مینماید».
و من آنچه را که تو (ای فاطمه! از فدک) مطالبه میکنی در راه تهیّه وسائل و اسباب جنگ از اسلحه و چهارپایان به مصرف میرسانم تا مسلمین نیرو و عظمت یابند، و در محاربه و مجاهده و جنگ با کفّار و دشمنان، چیره گردند، و در این فکر، من تنها نیستم بلکه رأی همهی مسلمین است، و ما هرگز نمیخواهیم مطلبی را از تو بپوشانیم و یا چیزی را از دست تو بازدارند، و آنچه من دارم در اختیار تو است، و هرگز دارائی خود را از تو مضایقه نمیکنم، و تو سیّدهی امّت پدر بزرگوارت هستی، و مادر گرامی فرزندان پیامبر (فرزندان حضرت زهرا) میباشی، و ما نمیخواهیم که مال تو را از دست تو بگیریم، و مقام ترا از جهت پدر و فرزندانت، انکار کنیم، حکم و امر تو به آنچه که در دست من است، نافذ میباشد، ولی آیا من میتوانم که با دستورات پدرت رسول خدا (ص) مخالفت نمایم؟!