جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

همدردی با پدر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در روزهای واپسین زندگانی، پیامبر صلی الله علیه و آله به منبر رفت و فرمود:

هر کس از من طلبی دارد، در خواست نماید.

و آنگاه بلال در کوچه‏های مدینه فریاد زد که:

«هذا محمد یعطی القصاص من نفسه قبل یوم القیامة»

مردم اینک این محمد بن عبدالله است که می‏خواهد قبل از روز قیامت قصاص شود هر کس حقی از او طلب دارد بخواهد»

مردی بلند شد و گفت: ای رسول خدا! شما در جنگ بدر که صف سربازان را تنظیم می‏کردید، با شلاق خودتان بر شکم لخت من زدید.

پیامبر فرمود بیا قصاص کن، مرد گفت: همان شلاق را بیاورید.

پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال اشاره فرمود که از خانه فاطمه علیهاالسلام همان شلاق روزهای جنگ را بیاورد.

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسید:

حدیث 33

قالت: یا بلال ما یصنع والدی بالقضیب و لیس هذا یوم القضیب؟

(لما اخبر بلال ما وقع قالت:)

و اغماه لغمک یا ابتاه

من للفقراء و المساکین و ابن السبیل یا حبیب الله و حبیب القلوب

یا بلال فقل للحسن و الحسین یقومان الی هذا الرجل

فیقتص منهما و لا یدعانه یقتص من رسول الله صلی الله علیه و آله(1)

(ای بلال! پدرم با شلاق (روزهای جنگ) چه می‏خواهد بکند؟ الآن که روز جنگ نیست؟)

وقتی بلال آنچه را که در مسجد گذشت خبر داد. فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام ناله‏ای زد و گفت:

(وای از این اندوه برای اندوه تو ای پدر، غیر از تو چه کسی سرپرست فقرا و تهیدستان و در راه ماندگان است؟

ای دوست خدا و دوست همه‏ی دلها! ای بلال به فرزندانم حسن و حسین بگو نزد آن مرد رفته تا از آنان قصاص کند و نگذارند پیامبر را بیازارد)


1) امالی صدوق حدیث 6 و بحارالانوار ج 22 ص 508.