حسن بصری (زاهد معروف) میگوید: در امّت اسلام هیچکس عابدتر از فاطمه (س) نبود، آنقدر به عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد.
و رسول اکرم (ص) به فاطمه (س) فرمود: چه چیز برای زن بهتر است، در پاسخ گفت:
اَنْ لا تَری رَجُلاً وَ لا یَراها رَجُلٌ.
: «نه او، مرد نامحرم را بنگرد و نه مرد نامحرم او را بنگرد».
پیامبر (ص) با شنیدن این سخن، فاطمه (س) را به سینهاش چسبانید و این آیه را خواند: «ذُرِیَةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ»: «آنها دودمانی بودند که (از نظر تقوی و فضیلت) بعضی از آنها از بعضی دیگر گرفته شدهاند» (آلعمران- 34)
امام حسن (ع) میفرماید: در شب جمعه مادرم را در محراب عبادتش دیدم، همواره در رکوع و سجود بود تا سفیدهی سحر دمیده شد میشنیدم که نام مؤمنین و مؤمنات را به زبان میآورد و برای آنها دعا میکرد، ولی برای خودش هیچ دعا نکرد، گفتم: ای مادر، برای خود مانند دیگران دعا نکردی؟، در پاسخ فرمود: ای پسرم، اَلْجارُ ثُمَّ الدَارُ:
«نخست همسایه، بعد خانه».
مرحوم صدوق (ره) نقل میکند: فاطمه (س) فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم میفرمود: «در روز جمعه، ساعتی وجود دارد که هرگاه مسلمانی در آن ساعت، خیری از خدا بخواهد، قطعاً خداوند خواستهی او را برآورد میکند»، پرسیدم: آن ساعت کدام ساعت است؟ در پاسخ فرمود: آن ساعت که نصف قرص خورشید در افق پنهان شده و نصف دیگرش هنوز پنهان نشده است».
فاطمه (س) به غلام خود میگفت: به بالا برو، هرگاه دیدی که نصف قرص خورشید غروب کرده است، به من خبر بده، تا دعا کنم. و روایت شده: هنگامی که آنحضرت در محراب عبادتش به عبادت میایستاد، نور او برای اهل آسمان میدرخشید، چنانکه نور ستارگان برای اهل زمین میدرخشد.