جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نقش سمبولیک الگوها

زمان مطالعه: 2 دقیقه

انسان موجودی است که به دنبال الگوها و سمبل‏ها حرکت می‏کند.

الگوطلب است، که در مباحث روانشناسی، انسانها و سمبولهایش مورد بررسی و ارزیابی است.

از الگوها و سمبل‏ها می‏آموزد، راه و رسم خود را می‏یابد.

از آنها تقلید می‏کند.

و به آنها دل می‏بندد.

و در برابر کلام و سخنانشان حالت پذیرش و روح اطاعت دارد.

پدر و مادر در خانواده.

رفیق و دوست در روابط اجتماعی.

معلمان و مربیان در مراکز آموزشی.

شخصیّت‏های معروف علمی و هنری و سیاسی، اُلگوها و سَمبُل‏های انسانند که نقش تربیتی بسیار ارزشمندی خواهند داشت و یا اگر خراب و دروغین باشند نقش تخریبی غیر قابل جبرانی خواهند گذاشت.

روان جوامع بشری از نظر روانشناسی اجتماعی نیز چنین حالت الگوخواهی و سَمْبُل گزینی را دارد، مردم الگوطلب و قهرمان پرستند، و

شخصیّت‏های صاحبان نفوذ و قدرت، در مردم نقش حسّاسی خواهند داشت، از این رو توده‏های ملیونی از:

بزرگان قبیله و طائفه‏شان.

از معلّمان و مربیّان دلسوز.

از انسانهای بزرگ.

از دانشمندان و علمای جامعه اُلگو می‏گیرند، و حق و باطل را در رابطه با موضع‏گیری‏های مثبت و نفی آنان تشخیص می‏دهند.

رسول گرامی اسلام با توجه به نقش الگوهای اجتماعی، ضمن دعوت و ارشاد عموم مردم، پادشاهان و بزرگان و رؤسای بزرگ قبائل، و فرماندهان قدرتمند دنیای آن روز را به اسلام دعوت می‏فرمودند و با استدلال‏های محکم و معجزات کریمانه خود آنان را هدایت می‏کردند، وقتی اُلگوها و سَمبُل‏های اجتماعی، اسلام می‏آوردند توده‏های مردم نیز گرایش به اسلام و قرآن پیدا می‏کردند و سپس با جان و دل از چشمه زلال حقیقت قرآن سیراب می‏شدند.

در ظهور اسلام و در نهضت‏های پس از آن و در انقلاب اسلامی شاهد این واقعیّت می‏باشیم که شخصیّت‏های نظامی، علمی، سیاسی، پُل ارتباطی بین توده‏های مردم و رهبری انقلاب و مواضع اصولی انقلاب بودند با نفوذ و قدرت کلمه‏ای که در مردم داشتند، مردم را به آگاهی و رهبری و رهائی فراخواندند که یکی از عوامل مهم پیدایش و گسترش انقلاب شدند در بررسی تاریخ آغازین اسلام، همین واقعیت را به وضوح مشاهده می‏کنیم که همراه با فلان بزرگ قبیله یا فلان فرمانده قدرتمند نظامی، گروه کثیری از توده‏ها به اسلام گرویدند.

اگر مقداری در پیرامون الگوها، و سمبل‏ها دقت کنیم می‏نگریم که،

الگو شدن و نقش سمبلیک پیدا کردن به سادگی تحقّق نمی‏یابد.

انسانهائی با:

هوش و ذکاوت.

و سیاست و مدیریت فوق‏العاده.

و نبوغ و آگاهی بی‏نظیر.

پس از سالها تجربه و آموزش و آزمایش، آرام آرام در میان جمعی، جماعتی، ملّتی، جامعه‏ای، از شهرت و قدرت لازمی برخوردار شدند.

زندان‏ها رفتند.

شکنجه‏ها دیدند.

مبارزه‏ها کردند.

تا در دل ملّت‏ها جا نموده و قلب‏ها را در اختیار گرفتند.

اینجاست که توده‏های مردم با روح اطاعت و تسلیم در برابر الگوها و شخصیّت‏های اجتماعی قرار می‏گیرند. و فرمان آنان را با جان و دل خریدارند.

می‏پرسند:

چرا با وجود الگوها و شخصیّت‏های والا و ارزشمندی که جزو اصحاب و یاران رسول خدا به حساب می‏آمدند و در مدینه حضور داشتند. باران مصائب و حوادث تلخ به اسلام و قرآن و حضرت زهرا (علیهاالسلام) باریدن گرفت؟

چرا شخصیّت‏های با نفوذ جامعه اسلامی سکوت کردند؟ و توده‏ها را آگاهی نبخشیده به صحنه سیاسی نکشاندند؟ پاسخ درست را باید در انحراف شخصیّت‏ها، و شخصیّت‏زدگی توده‏ها، جستجو نمود.